«يا بُنَيَّ، تَنافَس في طَلَبِ الأَدَبِ؛ فَإِنَّهُ ميراثٌ غَيرُ مَسلوبٍ

وَ قَرينٌ غَيرُ مَغلوبٍ، و نَفيسُ حَظٍّ فِي النّاسِ مَطلوبٌ»

« پسرم ! در جستجوى ادب، كوشش كن؛ چرا كه ادب، ميراث ماندگار و همراه شكست ناپذير،

و گران بهاترين بهرهاى است كه مطلوب مردم است.»

در نوبت گذشته سه ویژگی ادب که لقمان حکیم در مورد ادب فرمودند، مطرح کردیم،

در ادامه جناب لقمان می‎فرماید: «ادب، بهره گران قیمتی است که همه طالب او هستند.»

اگر انسان ماشین مدل بالایی بخرد، ممکن است دوستی تبریک بگوید و دشمن حسرت بخورد و چشم و نظر کند. اما انسان مؤدب را همه دوست دارند و طالب او هستند. تصمیم بگیریم ادب را دوام ببخشیم و با بیادبها هم باادب باشیم،خصوصاً هنگام عصبانیت و اختلاف که لغزشگاه ادب است. شخصی که در دستش سینی با استکانهای زیباو قندانهای بلوری و گران قیمت است اگر به محلی برسدکه زمین سُر و لغزنده باشد، باید بسیار مواظب باشدکه اگر پایش بلغزد همه میریزد و میشکند.

ادب هم گوهری ارزشمند در دست ماست، مکان‎های لغزندهای در زندگی وجود دارد که یکی از آنها عصبانیت و دیگری اختلافات است. در این حالات باید بیشتر مراقبت کنیم از ادب خارج نشویم .

یکی از بزرگان میگفتند در یک محضر ازدواج و طلاق، آقا و خانمی هنگام ورود از در به یکدیگر تعارف میکردند بعد گفتند ما میخواهیم توافقی طلاق بگیریم. محضردار با آنهاصحبت کرد ولی نظر آن‎ها تغییر نکرد و هنگامیکه خواستند دفتر را امضاء کنند،قلم را نیز به یکدیگر تعارف کردند، همه تعجب کرده بودندکه این گونه طلاق گرفتن تا به حال ندیده بودند! چون برای طلاق با سر باندپیچی شده دادگاه میآیند. محضر دار پرسید: «شما حیفتان نمیآید که میخواهید طلاق بگیرید، در حالیکه اینقدربا هم مؤدب صحبت می کنید؟!»

گفتند:«زندگی یک شراکت است ما دو تا شریک بودیم، مسیری را با هم طی کردیم متوجه شدیم نمیتوانیم به این شراکت ادامه دهیم اما چرابه یکدیگر توهین کنیم؟! چرا آبروی هم را ببریم؟! چرا پشت سر هم حرف بزنیم؟! مؤدبانه از هم جدا میشویم.»

ادب واقعاً زینت است. اگر انسان قیمتیترین لباسها را نیز داشته باشد، اینقدر برای دیگران جلوه نمی کند که ادب جلوه میکند. و البته از نظر خداو پیامبر و اهل بیت هم، انسان مؤدب بسیار ارزشمند است.

جناب لقمان گفت:«در کسب ادب مسابقه بده و تلاش کن.»

پس آخرین تذکر درباره تلاش است. معمولاً وقتی صفتی خوب رابیان می‎کنند، با خود میگوییم:

« الحمدالله که این صفت در ما وجود دارد.»، اگر هم نداشته باشیم میگوییم:«ما اهل این کارها نیستیم.»

اما نه! باید تلاش کرد تا بدست آوریم. «نمیتوانم»، سخن درستی نیست چون انسان توانمند است. هر کس از ما در رشتهای تخصصی دارد ولی آیا از روز اول همین مقدار توانمند بودهایم؟

خیر بلکه با سعی و تلاش و گاهی با اشتباه کردن، مجدد اصلاح کردیم تا به این ویژگی هنری و… رسیدیم.

اکثر ما رانندگی می کنیم، اما ابتدا که میخواستیم گواهینامه بگیریم چیزی یاد نداشتیم، اگر از همان ابتدا میگفتیم من نمیتوانم که نمیتوانستیم یاد بگیریم اما تمرین کرده، وقت گذاشتیم و یاد گرفتیم.

برای صفات اخلاقی و ادب هم باید این طوری عمل کنیم یعنی اگر واقعاً بخواهیم مؤدبتر شویم، باید از فردا یک کاغذ و قلم برداریم و هر سخن و رفتاریکه خلاف ادب بود را یادداشت کنیم و تا شب ببینیم چقدر نوشتیم؟ اگر مقدار آن‎ها زیاد نبود شکر کنیم و بر روی بقیه موارد بیشتر کار کنیم.

حال به دو نکته از فرمایشات معصومین علیهم السلام راجع به ادب می پردازیم:

1- مؤدب بودن انسان هنگام برخورد بافرد بی ادب فهمیده میشود.

در شرایط معمولی اگر در جایی شخصی به ما بگوید:« بفرمائید،خواهش میکنم، مخلصیم، ارادت داریم و …» که مؤدب بودن ما هنر نیست! و تا اینجا نمیشود گفت آن شخص با ادب هستیم بلکه مؤدب بودن انسان هنگام برخورد با شخص بیادب شناخته میشود، بعضی تعبیرات بسیار زیبایی بکار میبرند اما خدا نکند که فردی سخن زشتی به آنها بزند، آن وقت تمام باغ وحش را از اول تا آخر لیست میکند! اینگونه شخصی، آدم با ادبی نیست.

2- سعی کنیم افراد بی ادب را با رعایت ادب تأدیب کنیم، نه با مقابله به مثل.

ائمه معصومین وقتی با بی ادب مواجه میشدند با بیان زیبایشان و با کلمات محترمانهای که طرف را منقلب و متوجه خطایش میکردند. در فرمایش امام صادق علیه السلام به عنوان بصری آمده که فرمودند: «اگر کسی گفت یک کلمه بگویی، ده تا میشنوی، تو بگو اگر ده تا بگویی، یکی هم نمیشنوی و اگر او تهدید کرد شما وعده خیر بدهید.»

مثلاً گفت:« اگر پایت به محله ما برسد، می دانم چه کار کنم، شما بگو ولی اگر شما به محله ما تشریف بیاورید، قدمتان روی چشم! ما پذیرای شما هستیم و در خدمتیم.»

هنگامیکه انسان بابیادب، با ادب و رفتار خوب برخورد کند، خیلی تأثیر سازندهای دارد. منتهی گاهی تأثیرها فوری است و گاهی زمان میبرد و بتدریج است. مثل بذر میماند مثلاً شما بذر تره و جعفری که بپاشید، چهار الی پنج روز بعد سبز میشود اما اگر بذر سیب را خاک کنید، چندسال طول میکشد که میوه بدهد.و بدانید ادب در هر جا صرف شود، پاسخ میدهد.

در روایات داریم ادب به هر چیزی ضمیمه شود، آن را زیبا می کند. یعنی اگر ادب به سخن ضمیمه شود، آن را زیبا میکند، اگر به رفتار و یا نوشتار ضمیمه شود، به آنها زیبایی می‎بخشد. اگر به فرد بیادبی، سخن مؤدبانه بگویید مانند بذری است که در دل او کاشته‎اید ممکن است اکنون عذرخواهی نکند اما بعداً فکر میکند که عجب سخن بدی زدم و او به من چیزی نگفت!

شخصی که پدر پر تحمل و مؤدبی دارد، نقل می‎کند: «روزی با پدرم سوار ماشین بودیم و فرد دیگری از فرعی آمد و به ماشین ما زد. آن بنده خدا سریع گفت: «رانندگی هم که یاد نداری!»

پدرم گفت: «بله تازه گواهینامه گرفتم، افسر که آمد هرچه گفت، در خدمتم.»

او ادامه داد که: «حواست کجاست؟» پدرم گفت: «حال اشتباهی شده!»

اما همینکه افسر آمد و صحنه را دید، او را مقصر معرفی کرد. هنگام رفتن، پدرم در ماشین نشسته بود و آن بنده خدا آمد و گفت: «آدم بسیار با حوصلهای هستی، هر چه من گفتم چیزی نگفتی!حالا من را ببخش.»

اگر پدر مانند این آقا عصبانی شده و از همان ابتدا میگفت:« مقصر هستی و من سخنی نمیگویم، طلبکار هم هستی؟! و…» این آقا بیادبتر شده و هیچ وقت هم پشیمان نمیشد.

یکی از ضعفهایی که ما داریم این است که کم صبریم یعنی اگر در خانواده خطایی دیدیدم و یک یا دو بار تحمل کردیم، میگوییم با اینها نمیشود ساخت و باید داد و فریاد کرد.

در حالیکه با آدم خوب مودب بودن که هنر نیست، بلکه با آدم غافل و جاهل باید باصبوری رفتار کرد و آنچه که صبر و تحمل را در انسان تقویت میکند این است طرف حساب خود را خدا قرار دهیم. اما وقتی فرد را طرف حساب خود قرار میدهیم، میگوییم این لایق نیست که با او با ادب صحبت کنیم در‎حالیکه بخاطر او مؤدب صحبت نمی‎کنیم، و اگر به خاطر خدا مؤدب باشیم، تحمل و صبر و انگیزه پیدا میکنیم زیرا خدا انسان مؤدب و خوش اخلاق را دوست دارد.

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *