استاد مهدی عدالتیان در سال ۱۳۴۳ درخانواده ای مذهبی در شهر مقدس مشهد بدنیا آمده لذا گاهی با زمزمه این بیت چنین افتخار می کند:

من وصال دوست را بی رنج هجران یافتم 

تا گشودم چشم، خود را در خراسان یافتم

استاد تحصیلات ابتدایی را در مدرسه عسکریه از مدارس حاج آقا عابدزاده رحمة الله علیه که آن زمان غیردولتی بود گذراند .

سپس با شرکت در امتحانات متفرقه مدرک پنجم ابتدایی را گرفت و تحصیلات خود را تا اخذ دیپلم در رشته تجربی ادامه داد.

او که با بررسی ها و مشورت های مختلف به این نتیجه رسیده بود که در حوزه علمیه ادامه تحصیل دهد ، در سال ۱۳۶۳ وارد حوزه علمیه شد و البته در این تصمیم برادر بزرگ ایشان که روحانی فاضل و مبلغ موفقی بود تأثیر بسزایی داشت.

اولین استاد ایشان در حوزه علمیه، عالم پرتلاش و معلم با اخلاص حاج آقا موسوی نژاد بودند. ورود به مدرسه ایشان و درسهای اخلاق و حمایتهای علمی و تربیتی ایشان در رشد علمی و اخلاقی استاد مهدی عدالتیان نقش کلیدی و اساسی داشت.

او رسائل و رجال را از حضرت آیة الله شیخ مهدی مروارید و مکاسب را از حضرت آیة الله مرتضوی و کفایه را از حضرت آیة الله رضازاده درس گرفت و حدود ۱۲ سال در درس خارج فقه و اصول حضرت آیةالله فلسفی شرکت نمود.

     

نمونه ای از نمرات استاد در طی سالهای تحصیل در حوزه

همچنین مدتی از درس خارج حضرات آیات اشرفی و قاضی زاده نیز بهره مند شد. در علوم مختلف دیگر مانند کلام، فلسفه، بررسی مبانی عرفان، تفسیر و آشنایی با ادیان و مذاهب و نیز اخلاق شاگرد آیة الله سیدان بود.

خطابه و منبر

استاد عدالتیان از همان سالهای اول طلبگی یعنی حدود سالهای ۱۳۶۸ منبر و تبلیغ را آغاز کرد و در ایام تبلیغی به شهرها و روستاهای مختلف و سپس در جلسات مختلفی در شهر مشهد به خطابه و منبر پرداخت که این رشته تبلیغی تا امروز هم ادامه دارد.همچنین ایشان در شبکه های مختلف مانند شبکه جهانی ولایت سخنرانی های مختلف داشته و دارند.

تفسیر قرآن

استاد که از ابتدای طلبگی علاقه خاصی به قرآن و تفسیرداشت، از سال ۱۳۷۰ بیان تفسیر را با تفسیر سوره مبارکه قیامت آغاز نمود و چند سوره مختلف قرآن را در جمع علاقه مندان به قرآن بیان کرد اما از ابتدای سال 1380 به صورت منظم تفسیر ترتیبی قرآن را در جلسات هفتگی موسسه راه روشن، آغاز نمود و بخشی از آن را در مناسبت های مختلف مذهبی در محافل دیگر مطرح نمود و موفق شد در پایان سال 1395 تفسیر ۳۰ جزء کامل قرآن کریم را تکمیل نماید و اکنون در سایت اختصاصی ایشان، در اختیار علاقمندان قرار گرفته است. 

ایشان در بخش تفسیر از استاد محمدعلی انصاری به عظمت یاد نموده و آشنایی و دوستی و ارتباط نزدیک با ایشان را در تقویت و علاقه و آگاهی خود نسبت به تفسیر قرآن کریم مؤثر دانسته و ایشان را دانشمندی بزرگ و مفسری عالیقدر و نوآور و شخصیتی مخلص، کوشا و بی توقع می داند و همواره به عنوان الگویی در جهت علم و عمل از ایشان یاد می کند.

شرح نهج البلاغه

استاد از نوجوانی با نهج البلاغه مأنوس بود و در سخنرانی ها و درس ها از فرمایشات حضرت بهره می برد. بخش قابل توجه از کلمات قصار و نیز برخی از خطبه ها و نامه های حضرت توسط استاد شرح و تفسیر شده و بصورت فایل صوتی در سایت ایشان آماده استفاده علاقمندان می باشد.

معرفی اهل بیت علیهم السلام

یکی از بزرگترین همت های استاد عدالتیان، عرض ارادت و آستان بوسی نسبت به اهل بیت علیهم السلام و تلاش در جهت معرفی حضرات معصومین علیهم السلام و کلمات آنها به مردم است. مجموعه ی حسن بی پایان در ۱۴ جلد در معرفی چهارده معصوم علیهم السلام بصورت کتاب و نیز سی دی شرح زیارت جامعه کبیره از سلسله تلاشهای ایشان است.

اخلاق و عرفان

استاد در زمینه اخلاق و توسعه آن فعالیتهای قابل توجهی داشته و بطور رسمی معلم اخلاق در مدارس حوزه علمیه مانند مدرسه حاج آقا موسوی نژاد، مدرسه امام حسین علیه السلام، مدرسه سیادت، مدرسه اهل البیت علیهم السلام و مدارس دیگر بصورت پاره وقت و تمام وقت بوده و هست. همچنین یک دوره عرفان عملی را در جمع جوانان مؤسسه فرهنگی راه روشن تدریس نمود.

تدریس در حوزه و دانشگاه

استاد عدالتیان از همان سالهای اول طلبگی تدریس را آغاز نموده و تاکنون دروس مختلف حوزوی از قبیل صرف، نحو، فقه و اصول تا سطح مکاسب و کفایه و همچنین کلام ، تفسیر ، ادیان و مذاهب و روش تبلیغ و کلاس داری را در مدارس مختلف حوزه علمیه و نیز سازمان تبلیغات اسلامی و دفتر تبلیغات اسلامی تدریس نموده است و اکنون نیز از مدرسین حوزه علمیه می باشد.

در طول این سالها دانشگاههای مختلف بصورت افتخاری از استاد دعوت نموده و دوره هایی از قبیل تربیت معلم، مباحث خانواده، اخلاق، تفسیر وکلام را برای دانشجویان تدریس نموده است.

دفاع مقدس

در دوران دفاع مقدس، استاد عدالتیان، بارها به جبهه های نبرد رفت و در کنار رزمندگان اسلام به دفاع از ارزش های الهی و میهن عزیز پرداخت. اولین بار از دبیرستان و به عنوان امدادگر رزمی به جبهه رفت و پس از ورود به حوزه چند نوبت به عنوان مبلغ در کنار رزمندگان بود. او خصوصاً پس از شهادت دو پسرعمویش علی و رضا با شوق و احساس مسئولیت بیشتری در جبهه ها حضور می یافت.

           

 عکسهایی از حضور استاد در جبهه های نبرد، استاد عدالتیان نفر سمت چپ

فعالیتهای فرهنگی

استاد عدالتیان از دوران نوجوانی علاقه ویژه ای به فعالیتهای فرهنگی داشت. در نوجوانی با دوستان هم محله ای خود مجله ای هفتگی با نام «چرا ؟» راه اندازی کرد. ایشان همه مطالب مجله را با قلم خود و با استفاده از کپی بصورت دستی می نوشت و بین دوستان توزیع می نمود. این ذوق و شوق رو به افزونی بود تا آنجا که در سال ۱۳۷۹ با فکر جذب جوانان دور از ارزشهای دینی مؤسسه ای را ایجاد نمود که هم اکنون با نام مؤسسه فرهنگی راه روشن به فعالیت خود ادامه می دهد. این مؤسسه اصلی ترین مرکز فعالیتهای فرهنگی استاد عدالتیان است و پس از ملاقات ایشان با رهبر معظم انقلاب و توصیه‎ای که فرمودند، انگیزه تقویت فعالیت‎ها بیشتر گردید، و به دنبال توصیه های حکیمانه معظم له، فعالیتهای موسسه در سالهای اخیر و با تدابیر استاد، گسترش پیدا کرده و واحدهای مختلفی به آن افزوده گردید…

(ضمنا استاد با موسسات فرهنگی دیگر نیز با عنوان ناظر، عضو و مشاور همکاری دارند.)

شعر و ادبیات

استاد عدالتیان سروده های اخلاقی و تربیتی در قالب مثنوی دارد که بصورت کتاب پند حکیم منتشر شده و همچنین ایشان در مدح اهل بیت علیهم السلام اشعار متعددی سروده است. استاد، سرودن شعر را از سال هفتاد آغاز نمود.

مسائل اجتماعی و جوانان

استاد در مسائل اجتماعی فعال بوده و احساس مسئولیت خاصی دارد. شرکت در انتخابات و معرفی کاندیدهای اصلح، تشویق دوستان و حضور در فعالیتهای اجتماعی و برنامه ریزی برای جوانان و ارتباط صمیمی با آنان از دغدغه های استاد می باشد.

تشکیل واحدجوان و نوجوان مؤسسه فرهنگی راه روشن و تشکیل دهها برنامه ی مفید و متنوع برای این گروه سنی حکایت از این دغدغه دارد. آخرین فعالیت ایشان برای نوجوانان، تاسیس مجمع نما (نوجوان مومن انقلابی) می باشد. که این مجمع با هدف حمایت از فعالان و فعالیت های حوزه نوجوان تشکیل شد. 

تألیفات

استاد عدالتیان از حدود سال۸۰ نوشتن کتاب را آغاز نمود و تا کنون 15 عنوان کتاب از ایشان چاپ شده است . نام این کتابها که در موضوعات متنوع می باشد، از این قرار است :

۱- نامه ای به خواهرم ۲- الفبای حکمت ۳- خوشابه حال چه کسی؟

۴- امامت در آیینه کتاب و سنت ۵- گفتگویی که به عشق انجامید

۶- پندحکیم ۷- نامه ای به جوان درآستانه ی ازدواج

۸- دفترچه یادداشت حقوق دیگران ۹- حسن بی پایان (۱۴ جلد)

۱۰- نامه ای به دوستم پیرامون غدیر خم ۱۱- چرا عزاداری؟

۱۲- شمیم خرد ۱۳- دوران عقد ۱۴- ده عامل خوشبختی. 15- برایم از غدیر بگو

مشاوره

از فعالیتهای استاد مشاوره و راهنمایی افراد در زمینه های مختلف است . ایشان علاوه بر اینکه بیش از ۱۰ سال مشاور رسمی در حرم مطهر بود، حداقل یک روز در هفته در مؤسسه فرهنگی راه روشن به این امر اشتغال داشت و اکنون به علت کثر اشتغالات، مشاوره حضوری ندارد، از طریق سایت شخصی شان، پاسخگوی سؤالات و مشاوره مراجعین از نقاط مختلف کشور می باشد.

سفرهای تبلیغی، تحقیقی

استاد عدالتیان در امتداد فعالیتهای خود نسبت به تبلیغ ارزشهای دینی و نیز تحقیق و پژوهش به بیش از پانزده کشور جهان از جمله فرانسه، ایتالیا، اسپانیا، هند، پاکستان و مراکش و… سفر نموده و با شخصیتهای مختلف، بزرگان ادیان و مذاهب دیدار و گفتگو داشته است. برخی از این مطالب در سفرنامه های ایشان مکتوب است.

مجموعه فعالیتهای استاد عدالتیان سبب شد که تاکنون مکرر از مراکز مختلف مانند دفتر تبلیغات اسلامی بعنوان مبلغ نمونه از ایشان تقدیر شود.

سفر مراکش 1387

بسم الله الرحمن الرحیم

سفر تبلیغی به مراکش در سال۱۳۸۷

روز سه شنبه ۱۳۸۷/۵/۱ : ساعت ۶ بعداز ظهر از فرودگاه شهید هاشمی نژاد مشهد به قصد “دوحه ” پایتخت قطر حرکت کردیم که از آنجا به کشور مغرب (مراکش) سفر کنیم.

پرواز با هواپیمای القطریه که از بهترین پروازهای دنیاست انجام شد و بدون هیچ تأخیر بلکه چند دقیقه زودتر پرواز انجام شد.

هدف ما از این سفر که از ماه ها قبل برنامه ریزی شده بود چند نکته بود:

۱- آشنایی با یکی دیگر از کشورهای اسلامی که از مدت ها قبل به فکر شناخت بیشتر نسبت به کشورهای اسلامی و یا کشورهایی که مسلمانان در بخشی از آن هستند بودیم و قبل از مراکش از کشورهای عراق، عربستان سعودی، سوریه ، ترکیه، قطر، بحرین، لبنان و هندوستان بازدید به عمل آمد.

۲- ملاقات و آشنایی با شیعیان و علماء شیعه مراکش.

۳- آشنایی و ملاقات با فعالیتهای اهل سنت، علماء، مراکز علمی و کتابهای ایشان در مراکش.

۴- شناسایی مهم ترین کتابهای شیعی و سنی که در کتابخانه ها و مراکز علمی است و احیاناً در ایران نیست. ( بویژه کتابهای ضدّ وهابیت)

۵- تحقیق در مورد ادیان و مذاهب موجود در مراکش.

از نکات جالب توجه و تأسف بار این بود که برخی زنان ایرانی به مجرد حرکت هواپیما از فرودگاه ایران همان پوشش ناقص خود را هم برداشته و خود را به شکل زنان اروپائی و بلکه بدتر درآوردند.

ساعت ۷ به وقت دوحه ( پس از ۲ ساعت پرواز) وارد فرودگاه دوحه، پایتخت قطر شدیم.

ساعت حرکت ما از دوحه ؛ ۱:۴۵ شب بود، چند ساعت فرصت داشتیم ولی باید در فرودگاه می بودیم.پس از اقامه نماز و صرف شام در فرودگاه که برای دارندگان بلیط رایگان بود، دو مرتبه به مسجد رفتیم و تقریباً تا نزدیک زمان حرکت به مطالعه ، گفتگو و استفاده از کامپیوتر مشغول شدیم. و ساعت ۱:۴۵ هواپیما از دوحه به مقصد ” کازابالانکا یا دارالبیضاء ” ، پایتخت مراکش حرکت کرد. هشت ساعت با هواپیما تا آنجا راه بود که البته در بین راه پس از حدود ۴ ساعت در “ترابلس ” پایتخت لیبی توقفی برای سوخت گیری داشت اما از هواپیما پیاده نشدیم.

مدت زیادی بود که باید با برنامه هایی سعی می کردیم از وقت استفاده شود.گرچه بخشی از آن بطور طبیعی به استراحت و صرف غذا می گذشت.

نماز صبح چهارشنبه را هم در هواپیما و در حال پرواز خواندیم که البته جای مناسبی برای این منظور نداشت. بالأخره ساعت ۸:۳۰ به وقت کازابالانکا وارد فرودگاه شدیم.

در فرودگاه دو مورد جالب توجه بود:

۱- هنگام مراجعه برای مُهر گذرنامه ، مأمور باجه که متوجه شد ما ایرانی هستیم گفت من فیلمی از سنگسار کردن یک زن را در ایران دیده ام. ( که این نشان از تبلیغات ضدّ ایرانی و ضدّ شیعی در خارج ایران است) و برای او عجیب بود که چنین کاری در ایران دایر باشد.

۲- با اینکه دارالبیضاء شهر مهمّ یک کشور اسلامی است ولی آنقدر تحت تأثیر فرهنگ بیگانه قرار گرفته است که در فرودگاه، دستشویی ها و توالت ها کاملاً به سبک غربی و حتی یک شلنگ و آب با فشار نبود و فقط دستمال داشت.

از فرودگاه با قطار شهری به منطقه ” آنفا ” محل اقامت رفتیم و دو روز در آن منطقه که نزدیک دریا و بسیار سرسبز و خوش آب و هوا بود، اقامت داشتیم. در این مدت از مسجد “حسن ثانی ” بازدید کردیم که در سال ۱۹۹۳ افتتاح شده و بزرگترین مسجد جهان بعد از مسجدالحرام و مسجد النبی صلی الله علیه و آله است. این مسجد را “ملک حسن ثانی” ساخته و بسیار بزرگ و هنرمندانه و زیبا ساخته شده اما چون مخارج عظیم آن از افزودن بر مالیات بصورت ناخواسته از مردم گرفته شده بعضی از مردم ناراحت و ناراضی بودند.

در این مسجد شجره نامه ملک حسن ، بصورت زیبایی بر روی سنگها حک شده بود و نکته جالب این بود که نَسَب او به امام حسن مجتبی علیه السلام و سپس نوشته شده بود ابن علی بن ابی طالب و ابن سیدة فاطمة الزهرا بنت سیدنا محمد صلی الله علیه و آله برمی گشت.

جمعه ۱۳۸۷/۵/۴: روز جمعه از کازابالانکا با قطار به طرف “رباط “پایتخت مراکش حرکت کردیم. حدود ۴۵ دقیقه راه با قطار بود.

از نکات بسیار جالب در رباط، کتاب فروشی بسیار بزرگ و دو طبقه ای بود که تقریباً در مرکز شهر واقع شده بود. شارع محمدخامس ، مقابل ساختمان پارلمان نام کتاب فروشی “مکتبة الالفیة الثالثة “بود.

آنچه جلب توجه می کرد تنوع کتابها و کتابهایی از شیعیان و احیاناً ضدّ وهابیت بود که در کنار کتابهای سلفی ها و وهابیون و انواع کتب دیگر با موضوعات بسیار متنوع چیده شده بود از جمله : تهذیب الاحکام ، شیخ طوسی – من لا یحضره الفقیه ،شیخ صدوق که دو کتاب از کتب اربعة شیعه هستند به شکلی زیبا و هر مجموعه در یک مجلد تدوین شده بود.

تفسیر المیزان ، علامه طباطبایی- اسوة العارفین عرض لابعاد العرفانیة فی شخصیة العالم الربانی، الشیخ محمدتقی بهجت- اعداد و ترجمه محمود البدری – دیوان الحلاج ، منشورات الجمل- مجموعة الآثار الکاملة، الشهید الدکتور علی شریعتی، ناشر بیروت دارالامیر .

( این کتابها مجموعه آثار دکتر شریعتی بود که به عربی ترجمه شده و حدود ۲۱ کتاب بود از جمله : دین ضد الدین- ترجمه مذهب علیه مذهب) و از کتابهای شگفت انگیز ، کتابی در دفاع از حریم حجاج!! الحجاج ابن یوسف الثقفی رحمة الله المفتری علیه دکتور محمود زیاده و نیز تعجب کردیم که کتاب المراجعات مرحوم علامه سید شرف الدین (مکاتبات ایشان با عالم سنی) نیز بود.

روز شنبه ۱۳۸۷/۵/۵: از آرامگاه “محمد خامس ” پدر حسن ثانی ، پدربزرگ محمد ششم، پادشاه کنونی مغرب بازدید کردیم. در مساحت بسیار بزرگ مقبره ای زیبا و طلاکاری با انواع کاشی کاری های سنتی و مأموران متعددی که با لباس محلی آن زمان سوار بر اسب و شمشیر بدست، صحنه نگهبانان آن روزگار را به نمایش گذارده بودند.

تجلیل از شاهان در این کشور متداول است و در همه هتلها، مغازه ها و ادارات عکس “سلطان محمد ششم” موجود است.

شنیده بودیم مؤسسه کوچکی در دارالبیضاء هست به نام “دارالعلم” که شیعیان در آن فعالیت فرهنگی دارند ولی متأسفانه آن را پیدا نکردیم البته پس از تحقیقات بیشتر متوجه شدیم آن هم فقط یک کتاب فروشی بوده و اجازه فعالیت به مؤسسه رسمی شیعه داده نمی شود.

عصر شنبه ۱۳۸۷/۵/۵ : با قطار به شهر “طَنجه” رفتیم( حرکت از رباط ۱۱ صبح- ورود به طنجه، ۸ عصر) این شهر که یکی از شهرهای شمال مغرب است دو قسمت بسیار مهم دارد، یکی “مجمع البحرین” است که نقطه تلاقی دو دریای بزرگ عالم است. دریای مدیترانه و اقیانوس اطلس ( آتلانتیک) در آنجا به هم می رسند و در عین حال کاملاً جدا هستند و این یکی از مصادیق آیه شریفه قرآن است که : “مرجع البحرین یلتقیان بینهما برزخ لا یبغیان”.[۱]

و دومی “جبل الطارق” است، کوهی که “طارق بن زیاد” فرمانده مسلمانان از آن عبور کرد و سپاه اسلام را هدایت و آندلس ( اسپانیا ) را فتح کرده است و حدود ۶۰ سال ، اسلام در آن منطقه حاکم بوده است و بعد از آن با وقایع اسف باری که پیش آمد، آندلس از دست مسلمانان خارج و الان متأسفانه تقریباً مسلمانی در آن نیست.

در مسیر طنجه ، در قطار کنار من جوانی بود که کم کم با هم شروع به صحبت کردیم. او هم درس می خواند و هم کار می کرد، از فضای گناه حاکم بر کشور ، شاکی بود و می گفت جوانهای ما غالباً به دنبال سیگار، شراب و قمار هستند و از قرآن و مسجد کم استقبال می کنند.

پس از مدتی گفتگو از آشنایی با ما خیلی اظهار خوشحالی می کرد و می پرسید ما در این شرایط چه کنیم؟

به او گفتم : شرایط الان شما خیلی شبیه شرایط کشور ما قبل از انقلاب اسلامی است. آن زمان در کشور ما هم می گویند شراب فروشی های تهران بیشتر از نانوائی ها بوده اما کاری که از امثال تو برمی آید ، تشکیل جلسه ای کوچک با حضور جوانان است.

گفت :جوانان استقبال نمی کنند. گفتم حتی اگر سه یا چهار نفر پیدا کنی و جلسه ای هفتگی تشکیل دهید که ابتدا فقط قرآن تلاوت کنید و کم کم سخنان اخلاق مطرح شود ، کم کم و بتدریج جوان های دیگر هم پیدا می شوند که چنین برنامه ای را دوست دارند ولی از آن بی خبرند و به شما ملحق می شوند . گفت چه صحبتی کنیم؟

گفتم : من از طریق ایمیل برایت مطالبی می فرستم تو در جلسه بخوان. بسیار خوشحال شد و گفت طرح بسیار جالبی است و ایمیل من را گرفت.

شب دوشنبه ۱۳۸۷/۵/۷: دو مرتبه به “رباط “برگشتیم، رباط پایتخت اما شهری آرام و خلوت بود، گفتند سیاست پادشاه این است که در این شهر شلوغی نباشد لذا تجارت خانه ها و کارهای شلوغ را به دارالبیضاء هدایت می کنند که تجار از کشورهای مختلف و حتی توریست ها کمتر به این شهر بیایند.

در این شهر کلیسایی بود که بزرگتر از بقیه کلیساها بود ( البته مجموعاً سه کلیسا و دو معبد یهودیان بود) به آنجا هم مراجعه و با یکی از کشیش ها به نام” وَن سانت لَندِل”

Vincent LANDEL گفتگو کردیم.

 

روز سه شنبه ۱۳۸۷/۵/۸ : از رباط با قطار به شهر “مراکش ” رفتیم.

این شهر که سعی شده چهره قدیمی آن حفظ شود، بسیار بسیار فضای سبز زیادی داشت و در خیابانها درخت های زیتون، پرتقال، نارنج که میوه هم داشت، زیاد به چشم می خورد.

جوانی می گفت در گذشته های دور اینجا محل عبور کاروانها بوده و در این منطقه دزدی بوده به نام ” کَش” و به راه زنی معروف بوده لذا کاروانها گاهی با نگرانی می گفته اند : مَرَّ کُش ( کَش رفت) و بتدریج اینجا مَراکُش گفته شد.

– “جامع الکَتیبه” مسجد بزرگی است که قدمتی بیش از پانصد سال دارد، در آن نماز خواندیم و با علمای موجود در مسجد صحبت کرده و در جمع قرائت قرآن آنان شرکت نمودیم.

– “صاحَةُ جامع الفناء”، منطقه بسیار وسیعی بود که صدها فروشنده هر کدام چیزی عرضه می کردند؛ لباس، خوراکی، انواع وسایل منزل، فال بین، دعانویس، جن گیر و… .

ظاهراً قبلاً در آن مسجد بزرگی به نام “جامع الفناء” بوده که این فضای عظیم حیاط آن محسوب می شده است.

پنج شنبه ۱۳۸۷/۵/۱۰ : از شهر مراکش با قطار به طرف “دارالبیضاء” حرکت نمودیم و تا روز دوشنبه ۱۳۸۷/۵/۱۴ در این شهر بودیم. صبح دوشنبه ساعت ۹:۵۰ صبح به وقت مغرب به طرف “دوحه “پایتخت قطر پرواز نمودیم. هفت ساعت و نیم بدون توقف، مدت پرواز بود.

حدود ساعت ۷ بعدازظهر به وقت دوحه پایتخت قطر به آنجا رسیدیم. شب سه شنبه را در هتلی در قطر اقامت و ساعت یک بعدازظهر به وقت دوحه از آنجا به طرف مشهد حرکت نمودیم و به حمدلله ساعت ۵ بعدازظهر روز سه شنبه به وقت ایران ، وارد فرودگاه مشهد شدیم.

نکات مهم سفر مراکش :

۱) کشور مغرب مستعمره فرانسه بوده ولی الان هم که مثلاً کشوری مستقل است آنچنان وابسته به فرانسه است که زبان فرانسه کاملاً رایج و اکثر تبلیغات بر در و دیوار به زبان فرانسوی است و حتی وقتی برای تهیه نقشه کشور به مغازه ها مراجعه کردیم، همه نقشه ها به زبان فرانسوی بود و نقشه ای که نوشته های آن عربی باشد موجود نبود!

که من به فروشنده گفتم: “بلدة عربی و لیس فیها خریطه بلغة عربی؟! “

گفت: ( او هم جمله من را تکرار کرد و اظهار تأسف کرد) اینجا بود که ارزش استقلال واقعی بیشتر برایم جلوه کرد و خداوند را بر استقلال کشور خودمان شکر کردم .

۲) با اینکه در یکی از هتلها قاب عکسی دیدم که مربوط به کشور مغرب در چند صدسال پیش بود و تصویر خانه ای قدیمی را نشان می داد که در مقابل آن دو زن با پوششی نظیر چادرهای ایرانیان کاملاً پوشیده بودند و فقط بخشی از صورت آنها پیدا بود، اما از آن حجاب پس از سلطه فرانسوی ها امروز هیچ چیز خبری نیست و کاملاً پوششها به سبک غربی تغییر کرده است.

۳) به نظر می رسد سنت همیشگی پادشاهان این بوده که مردم را به تفریح و عیاشی و فساد مشغول کنند تا جوانان جوانی خود را به این امور صرف کنند و فرصت فکر و انتقاد و اقدام بر علیه حکومت را نیابند و وقتی به سن پیری رسیدند هم که کاری از آنها ساخته نیست.

در مغرب هم زمینه شراب و قمار و سایر گناهان فراوان و همه چیز آزاد است و لذا جوانان معترف بودند که با این شرایط، جوانان از مسجد و قرآن استقبال نمی کنند.

۴) در مغرب پادشاه موقعیت خاصی دارد و یکی از ساکنان مغرب می گفت اینجا هر کس هر کاری کند و حرفی بزند و هر عقیده ای مطرح شود، آزاد است فقط حدود مَلِک باید حفظ شود و تنها محور وحدت بین همه افکار و اعمال، مَلِک است و به عنوان تجلیل در پرده ها و نوشته ها از پادشاه با عنوان امیرالمؤمنین یاد شده بود. و نیز در خیابانها پرده هایی به چشم می خورد که بر آن نوشته شده بود :« الله- الوطن- الملِک».

یادم آمد که زمان شاه در ایران هم تابلوهایی با این نوشته بود: « خدا- شاه- میهن»

۵)در مغرب چای مخصوصی استفاده می کنند ( علاوه بر چای ایرانی ) که به آن چای نعنا می گویند. بسیار مطبوع و با خاصیت. مقداری چای سبز را در یک قوری می ریزند و قدری هم نعنای تازه پس از شستشو روی آن قرار می دهند و بعد از ریختن آب جوش روی آن دم می کنند و سپس با افزودن مقداری شکر میل می کنند.

۶) از برنامه های جالب این بود که در مساجد بعد از نماز، سه نفر که حافظ قرآن بودند، پشت میکرفون قرار می گرفتند و با لحنی شبیه سرودهای ایرانی( سرود با آهنگ خاص و تند)، حدود نیم جزء قرآن تلاوت می کردند و افراد دیگر که طالب شرکت در برنامه بودند، قرآنی را باز کرده و در جمع آنان خط برده و با همان آهنگ تکرار می کردند.

۷) مردم مغرب علاقه شدیدی به ایران و ایرانی داشتند و همه جا از اینکه ما ایرانی بودیم خیلی خوشحال می شدند و از استقلال، عزت و قدرت ایران بویژه در مقابل آمریکا و اسرائیل بسیار با عظمت یاد می کردند و ایران را افتخار مسلمانان می دانستند و البته در کنار آن از حزب الله و سید حسن نصر الله هم به عظمت یاد می کردندو از اینکه بسیاری از کشورهای مسلمان به خاطر نیازی که به غرب دارند و وابستگی های سیاسی نمی توانند مانند ایران مستقل باشند ، اظهار ناراحتی داشتند.

۸) نقشه های استعمار برای تخدیر جوانان و گرفتن عزت نفس، استقلال و ایمان مذهبی از آنان بسیار مشهود بود. افزایش فرهنگ غربی از جهت لباس، مُدها، تجملات و پرداختن به آرایش و خودنمایی و همچنین مشغول کردن جوانان به فساد و وقت گذرانی و نیز خالی کردن رادیو، تلویزیون و مجلات از مطالب مفید و رشد آور و پرکردن آنها از فیلم ها و داستان های بی حاصل و صرفاً مشغول کننده و … از جمله این موارد است.

و توطئه دیگری که خیلی برای ما عجیب بود ( چون قبلاً در کتابها خوانده بودیم از دستورات استعمار به ایادی خود این است که در کشورهای اسلامی تلاش کنند مردم بویژه جوانان را از عالمان دینی و مراکز فرهنگ دینی دور کنند و عالمان دینی را تخریب و چهره آنان را غیرموجه جلوه دهند. ) : در روزنامه «الصباح یومیة مغربیة» شاملة شماره ۲۵۸۱ تیتیری بود :

“فقیةٌ یتّهم بالشّذوذ الجنسی ” بله فقیهی که متهم به مسائل جنسی است.

این تیتر در بخش حوادث روزنامه درشت نوشته شده بود و طرح صورت عالمی را با عمامه و عبا { البته تصویر عالمی سنی با شمایل شبیه عکسهای مولوی}درشت کشیده بودند و بعد بدون اینکه اسم و رسم و آدرسی از او باشد صفحه ای داستان گونه درباره ی جرایم او نوشته شده بود. از جوانی پرسیدم این فقیه کیست؟

گفت : روزنامه هر چند روز یک بار تیتری از این قبیل دارد که : فقیةٌ یسرق ، فقیة …..

و خود او گفت اما مشخصاتی ندارد. با اینکه بقیه حوادث و مجرمین را با عکس و مشخصات نوشته اما نسبت به این عنوان چنین نیست و بعد با هم به این جمع بندی رسیدیم که این یک توطئه و نقشه است و الّا نه فقیهان این همه با سرعت خطا می کنند و نه نیازی به این تیتر و ستون مخصوص و آب و تاب است بلکه می شود یا از آن اغماض کرد و یا با اسم و فامیل معمولی مثل دیگران نوشت.

۹) از نکات جالب توجه در کشور مغرب محبت اهل بیت علیهم السلام است که به مناسبت نَسَب “ملک حسن” که به امام حسن مجتبی علیه السلام می رسد نام اهل بیت علیهم السلام مطرح و حتی کسانی که نَسَب آنان به امیرالمؤمنین علیه السلام و حضرت زهرا سلام الله علیها می رسد به نام اشراف معروف و برای آنان امتیازاتی قائل بودند.

به نظر می رسد اگر تبلیغات حساب شده ای در زمینه محبت اهل بیت شود، زمینه ی پذیرش بسیار زیاد باشد و از مسائل جالب دیگر در این زمینه این بود که در برخی مغازه ها نماد یک دست بصورت فلزی و با اندازه های مختلف و مختصر تفاوت مثلاً بعضی نگینی در کف آن بود و برخی بدون نگین به فروش می رسید و معتقد بودند برای رفع چشم زخم مؤثر است و نام آن ” کفّ الزهرا علیها سلام” بود. به نام زهرا بنت محمد صلی الله علیه و آله.

۱۰) مذهب رسمی در کشور مغرب، “مذهب مالکی” ( یکی از چهار مذهب معروف اهل سنت است) و دولت اجازه فعالیت به هیچ مذهب دیگری را نمی دهد لذا هیچ مسجد،؛ مؤسسه و مرکزی به غیر از این عنوان رسمیت ندارد و شیعیان بسیار نادر و متفرق هستند و هیچ مدرسه یا مرکز مستقل ندارد.

البته تبلیغات وهابیت بر علیه شیعه از طریق ماهواره و یا افراد غیر رسمی آنها در افکار برخی از مردم تأثیر گذار بوده و چون شیعیان رسماً آنجا نیستندتا دفاع کنند برخی سئوالات در مورد شیعه در ذهن مردم وجود داشت از جمله مهمترین آنها سبّ صحابه و اتهام به عایشه بود.

مهدی عدالتیان


الرحمن: ۲۰-۱۹[۱]

سفربه هندوستان ۱۳۸۶

بسم الله الرحمن الرحیم

سفر تبلیغی به هندوســـتان (سال ۱۳۸۶)

چهارشنبه: ۱/۱/ ۸۶ : حرکت را از مشهد ساعت ۵:۲۰ دقیقه بعدازظهر با پرواز قطر شروع کردیم. ساعت ۷ به دوحه پایتخت قطر رسیدیم. و پس از چند ساعت توقف در دوحه ، روز پنج شنبه ساعت ۶ صبح به وقت دهلی ( ۲ ساعت بعد از ساعت ایران) به آنجا رسیدیم.

تا ساعت ۲ بعدازظهر توانستیم از خانه فرهنگ ایران بازدید کنیم و پس از صرف نهار به هتل شیروانی در خیابان ساندِرنَگَر جهت استراحت منتقل شدیم.

جمعه: ۸۶/۳/۱ : امروز از مکانهای مختلفی بازدید کردیم از جمله:

۱- مسجد جامع دهلی با قدمت ۴۰۰ ساله (قسمت بالای مناره تاریخی آن، پس از ۴۰ پله به پشت بام منتهی می شد و از آنجا ۱۲۰ پله داشت.)

۲- قلعه بسیار بزرگ به نام «پورانا قلعه»

۳- مسجد خیرالمنازل که تاریخ ساخت آن به حروف ابجد همین « خیرالمنازل» است.

۴- ضمن بازدیدها از قسمتهای ذکر شده، شرکت در جلسه ای با حضور ایرانیان مقیم هند در خانه فرهنگ و همچنین بازدید از شهر دهلی.

شنبه : ۸۶/۱/۴ حرکت با قطار به طرف بمبئی.

نکته جالب توجه اینکه بهترین قطار مسافربری بمبئی مانند قطار متوسط بلکه پایین تر از آن در ایران بود که بجای درب کوپه، پرده داشت و در سایر قطارها مسافران مانند اتوبوس کنار هم می نشستند.

یکشنبه ۸۶/۱/۵ و دوشنبه ۸۶/۱/۶: اقامت در هتل نجف.

در هتل نجف بمبئی(محله ی شیعیان) مستقر شدیم و سپس از مدرسه علمیه شیعیان که مسئول آن حاج آقای شعبانی بودند بازدید و با برخی طلاب صحبت کردیم.

( این منطقه بسیار محروم و شلوغ بود)

امروز از حسینیه انجمن فتوت یزدیها و مسجد ایرانیها که در سال ۱۲۷۶ هجری قمری (الان ۱۴۲۶ ه.ق) ساخته شده و مسجد بسیار بزرگ با فضای زیبایی بود، دیدن کردیم.

انجمن فتوت یزدیها ساختمان چند طبقه ای بود که در آن مدرسه ای برای بچه ها و همراه سالن اجتماعات بود (که مراسم مذهبی در آنجا برگزار می شد) و نیز محل اسکان برای زائران و مسافران داشت و چند شب در آن مراسم شرکت کردیم.

در مسجد ایرانیها هم اقامه نماز و مراسم عزاداری بود که ایرانیان مقیم بمبئی در آنجا شرکت می کردند.

سه شنبه ۸۶/۱/۷ و چهارشنبه ۸۶/۱/۸: اقامت در هتل خلیج.

هتل خلیج در منطقه “کولابا ” بود. اینجا منطقه بالاشهر حساب می شد و ساختمان عظیمی در کنار دریا داشت که به آن دروازه هند می گفتند و مشهور بود هنگامی که جُرج هشتم، پادشاه انگلستان می خواسته به این منطقه بیاید، اینجا را برای استقبال از او ساخته اند.

( هند سالها مستعمره انگلستان بوده و لذا زبان انگلیسی هم یاد داشتند)

پنج شنبه ۸۶/۱/۹: منطقه گوا (یکی از مناطق اطراف بمبئی درجنوب هندوستان) که با هواپیما یک ساعت راه بود و تا دوشنبه ۸۶/۱/۱۳ در این منطقه بودیم (شرح بازدید از کلیساها، معابد هندوها و محله مسلمانها و مسجد نور در قسمت نکته ها ذکر می شود.)

سه شنبه ۸۶/۱/۱۴ : بازدید از منطقه ی آگره (با ماشین سواری، حدود سه ساعت و نیم از دهلی راه بود.)

از قبر “اکبر شاه ” که از پادشاهان مغول و فارسی زبان و مسلمان بوده بازدید کردیم (در آن زمان، زبان رسمی کشور هند فارسی و دین رسمی آنان اسلام بود.)

در آنجا ساختمانی با مساحت چندین هکتار و فضاهای سبز بنا شده بود و نکته جالب توجه اینکه آیات قرآن و اشعار فارسی بر روی آن به چشم می خورد. از جمله :

     مرحبا خرم فضایی خوشتر از باغ بهشت           مرحبا عالی بنایی برتر از عرش برین

(تاریخ بنای این ساختمان ۱۰۲۲ قمری ثبت شده )

همچنین بازدید از تاج محل و یکی دیگر از قصرهای اکبر شاه ( آگ را فُرت ) جزء برنامه های ما بود.

نکته های جالب توجه :

۱- در دهلی پایتخت هند هنوز برای جابجایی مسافران از موتورهای سه چرخ اتاق دار و دوچرخه صندلی دار استفاده می شود. البته ماشین هم هست ولی تعداد بسیار زیادی موتور و دوچرخه مشغول مسافر کشی هستند.

۲- برای حمل و نقل بار، کارگران از گاری های یک چرخ استفاده می کنند.

۳- برخی از کارگران شهرداری که کوچه ها و خیابانها را جارو می کردند و نیز برخی از کارگران ساختمانی که سیمان و آجر جابجا می کردند، زنان بودند.

۴- نکته بسیار قابل تأسف که خصوصاً در بمبئی بزرگترین شهر هند به چشم می خورد( گرچه در همه کشورها کم و بیش موجود است) ، اختلاف طبقاتی است. در حالیکه نقاطی از شهر

مجلل ترین ساختمان ها و لوکس ترین مغازه ها را دارد که تورهای مسافرتی از جمله ایرانیانی که با تور به بمبئی می روند، در همین نقاط ساکن هستند ( منطقه کولابا و دروازه هند ).

نقاط دیگری از شهر( که توریست ها هرگز از آن باخبر نمی شوند) فقیر ترین مردم را دارد.

در چند خیابان طولانی دو طرف خیابان، پیاده روها اتاقهایی در حدّ ۳ * ۲ یا کمتر و به ندرت بیشتر، از حلب و چوب درست شده که در هر کدام از آنها خانواده ای زندگی می کنند. در جلو همان خانه استحمام می کنند و بچه ها در جلو خانه ها مشغول بازی هستند و عدم بهداشت بسیار وحشتناک است. یعنی جمع قابل توجهی فقط در خیابان و در زیر حلب و چوبها بدنیا می آیند و زندگی می کنند.

۵- تعدّد فرقه ها و زبان ها بسیار زیاد است، به گونه ای که در حاشیه هر اسکناس مبلغ آن به ۱۵ زبان رسمی نوشته شده است که انگلیسی، فرانسه و عربی در آن به چشم می خورد.

۶- حدود ۴۰۰ میلیون مسلمان در نقاط مختلف هند زندگی می کنند که در هر شهری مناطق ویژه مسلمانان و منطقه مخصوص شیعیان و مساجد آنان هست.

۷- در بمبئی از یکی از مراکز اسماعیلیه دیدن کردیم. اسماعیل ها فرقه ای هستند که بعد از امام صادق علیه السلام، فرزند ایشان اسماعیل را امام خود داشته و پس از او برای خود پیشوایانی دارند. الان دو گروه هستند . پیشوای جمعی از آنها ” آقاخان” است که

عکس ها درکنار همین مرکز به فروش می رفت و جمع دیگری از آنها که درهند به آنها” بُرَه “می گفتند پیشوایشان ” شیخ برهان الدین ” است.

۸- فرقه های متعدد بت پرست در هند به چشم می خورند که معابد بزرگ و کوچکی دارند. برخی معابد بسیار بزرگ و دارای سالن های مجلل و متعدد است و برخی بسیار کوچک در کنار خیابانی است که جمعی وارد آن شده و لحظاتی در مقابل بت می ایستند، گفتگو می کنند و خارج می شوند. بت ها مجسمه هایی از شخصیت های معروف ( زن و مرد) و یا مجسمه حیوانات خصوصاً یک مجسمه فیل که کوچک و بزرگ آن به چشم می خورد.

در کنار برخی بت خانه ها، گاو ماده ای نگهداری می شد و در کنار آن برخی علوفه می فروختند و مردم برای رسیدن به حاجت خود از علوفه ها خریداری و جلو گاو می ریختند.(گفته می شد گاو ماده این حرمت را دارد و گاو نر و گاو میش، هیچ قداستی ندارد)

۹- بر سر در ساختمان بسیار عظیمی که مربوط به اکبرشاه در سال ۱۰۲۲ هجری قمری (۴۰۶ سال قبل) می شد ، در ” آگره ” از شهرهای نزدیک به دهلی در کشور هند جمله ای عبرت آمیز نوشته شده بود، البته عبرت آموز برای ما که بعد از حدود ۲۰۰ سال از زوال آن شاهنشاهی این جمله را می خوانیم:

به فرمان شاهنشهی ذوالجلال               که باشد شهنشاهیش بی زوال!!

۱۰- حوزه های علمیه شیعی نیاز به تقویت مالی و علمی فراوان دارند و اگر مقدور بود طلاب در این کشور بیشتر و بهتر مجهز شوند، زمینه تبلیغ اسلام و تشیّع بسیار مهیاست.

۱۱- دولت مردان در زمینه بالابردن سطح فرهنگ و آگاهی های مردم بسیار کم کار کرده و می کنند که شاید دو علت عمده آن یکی کثرت فرقه ها و فرهنگ ها و دیگری سیاست حفظ منافع دولت مردان باشد که اگر همه همت مردم، کار، خوراک، مسکن و لذت باشد، آنان بهتر به ریاست خود می پردازند و مردم مشغول گرفتاریهای خود می باشند.

خداوند متعال را سپاس می گویم که بار دیگر فهمیدم دین من بهترین ادیان، مذهب من بهترین مذاهب و نعمت آشنایی با اهل بیت علیهم السلام ، نعمتی است که از شکر آن عاجزم. نعمت آشنایی با قرآن و فرمایشات معصومین علیهم السلام ، نعمتی است که با هیچ نعمتی( همه دنیا و ما فیها ) نمی توان مقایسه کرد تا چه رسد به معاوضه.

و نیز کشور من بهترین کشورها و مردم کشور من بهترین مردم جهان و رهبر و مسئولین کشور من، بهترین رهبران و مسئولین کشورها هستند و آخر دعوانا انّ الحمدالله رب العالمین.

مصاحبه ویژه مدرسه اهل بیت (علیهم السلام) با استادعدالتیان

مدرسه اهل بیت علیهم‌السلاملطفاً خودتان را به طور کامل معرفی فرمائید.

 استادعدالتیان: بسم الله الرحمن الرحیم من مهدی عدالتیانمتولد ۱۳۴۳ در مشهد هستم و بعد از اینکه دیپلم تجربی گرفتم، در سال ۱۳۶۴ وارد مدرسه‌ی حاج آقای موسوی نژاد شدم و درس‌های مقدماتی و مختصری از فقه تا لمعه را آن جا خواندم. رسائل را با آیت‌الله شیخ مهدی مروارید، مکاسب را با آیت‌الله مرتضوی و کفایه را با آیت‌الله رضازاده گذراندم و درس خارج هم حدود ۱۲ سال، درس آیت‌الله فلسفی می رفتیم.

از همان صرف و نحو تدریس را شروع کردم تا کفایه و اکنون رسائل را در مدرسه آیت الله خوئی تدریس می کنم. مؤسسه ی فرهنگی را هم در حدود ۱۲ سال قبل تأسیس کردم که بیشتر در مسیر جذب جوانان است. به مناسبت این کارهای فرهنگی، کتاب های مختلفی را نوشتم که تا کنون ۱۳ کتاب از بنده به چاپ رسیده است.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلامچگونه شد که وارد حوزه شدید؟

استادعدالتیان: وقتی سال سوم دبیرستان بودم یکی از معلم های بنده، انشایی داد با این موضوع که «در آینده می‌خواهید چه کاره شوید؟» من این را جدی گرفتم و واقعاً حقیقی جواب دادم و تحقیق و بررسی کردم و همان انشاء را واقعی نوشتم که: «من وقتی فکر می‌کنم می‌بینم بنده‌ی خدا هستم و هر چه دارم از اوست و این ها همه نعمات خداست، حال که می خواهم شکر این نعمات را بجا آورم، تصمیم دارم که به بندگان خدا خدمتی بکنم. وقتی که به بندگان خدا مراجعه می‌کنم می‌بینم نیازهای مختلفی دارند مانند خیاط و نانوا و پزشک. خواسته های مردم را اولویت بندی کردم و دیدم که بالاترین نیاز، مسائل فرهنگی است و در مسائل فرهنگی هم بهترین جایی که می تواند پاسخ نیازها را بدهد حوزه‌ی عملیه است.» بنابراین من تصمیم گرفتم وارد حوزه‌ی علمیه شوم و آماده بشوم برای خدمت معنوی و فرهنگی به بندگان خدا. این انشاء را من آنجا خواندم و روی همین موضوع هم فکر کردم از زمانی که آخرین امتحان مقطع دیپلم را دادم، مستقیم آمدم مدرسه ی حاج آقای موسوی نژاد و در آن سال کنکور هم شرکت نکردم ولی بعدها به مناسبتی در کنکور شرکت کردم.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:کدام یک از اساتید بیشتر در زندگی شما تأثیر داشتند؟

 – استاد عدالتیان: اساتید متعدد اما در ابتدا حاج آقای موسوی نژاد که اولین استاد ما بودند و تأثیر بسیاری در تثبیت موقعیت من در حوزه و انگیزه دادن به من داشتند. در بخش های فقه و اصول و اخلاق، بیشترین تأثیر را آیه الله فلسفی داشتند که ما علاوه بر شرکت در درس، ارتباط خصوصی با ایشان داشتیم و بیشتر از محضرشان استفاده می کردیم. در مباحث تفسیر و فلسفه و درس کلام آیت الله سیدان که با ایشان هم بیش از ۲۰ سال است ارتباط دارم که تأثیر زیادی بر من داشتند و در مباحث اخلاقی هم سال ها خدمت ایشان تلمذ نمودم.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:به کدام حوزه از مباحث علوم اسلامی علاقه مندید؟ چرا؟

– استاد عدالتیان:من بیشتر روی تفسیر کار کردم، البته اصول را هم کنار نگذاشتم و مسائل اعتقادی را هم که حدود بیست سال است تدریس می کنم و تألیفاتی هم در این زمینه داشته ام، ولی بیشترین علاقه ام به تفسیر است. چون قرآن جامعیت داردائمه و امیرالمؤمنیندر نهج‌البلاغه نیز توصیه های زیادی دارند که قرآن را بخوانید و بفهمید و عمل کنید. البته قرآنی که با بیان و تفسیر ائمه باشد، در واقع عمل به حدیث ثقلین است.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:شما تألیفاتی زیادی هم داشته اید، می شود آنها را نام ببرید؟

– استاد عدالتیان: اولین کتابی که نوشتم در رابطه با امام زمان (عج الله تعالی فرجه الشریف) بود، در قالب داستان به شبهاتی که برای جوانان مطرح می شود پرداختم، تحت عنوان«گفتگویی که به عشق انجامید»؛ کتاب دیگر درباره ی حجاب است با نام «نامه ای به خواهرم»که به چاپ ۵۹ رسید؛ کتاب دیگری است درباره ی امام مجتبی (علیه السلام) با نام«حُسن بی پایان»؛ و کتابی در رابطه با عزاداری امام حسین (علیه السلام) و شبهات آن تحت عنوان«چرا عزاداری؟»؛ و کتابی در بحث امامت که با همکاری حاج آقای استادی نوشتم با نام«امامت در آینه کتاب و سنت»که کتاب درسی مدرسه‎ی حاج آقای موسوی نژاد است؛ کتاب دیگری نیز هست با نام«ده عامل خوشبختی»که کتابی اخلاقی است؛ کتاب دیگر کتاب«الفبای حکمت»است که در آن روایات کوتاهی به ترتیب حروف الفباست و برای ائمه جماعات در صحبت‎های بین دو نماز می تواند مفید باشد و…

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:کدام تألیف یا تألیفاتتان را بیشتر دوست دارید یا کدام را مفیدتر می دانید؟

– استاد عدالتیان:چون این‎ها در موضوعات مختلف است نمی شود یکی را انتخاب کرد. مثلاً در مباحث اخلاقی کتاب«ده عامل خوشبختی»بهتر است، ولی از نظر اعتقادی، کتاب«شمیم خرد»که اختلافات بین شیعه و سنی را مطرح می کند، خیلی مورد نیاز مبلغین در مناطق مشترک با اهل سنت است و کتاب نامه ای به خواهرم نیز که درباره حجاب و مسأله‎ای اجتماعی است خیلی مورد استقبال واقع شده است.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:آیا کتاب جدیدی نیز در دست تألیف دارید؟

– استاد عدالتیان:بله چند کتاب را هم زمان در دست تألیف دارم، اما کتابی که آن را دوست دارم و ان شاء الله اگر تکمیل شود کتاب خوبی است، کتابی است درباره ی آداب. کتاب‎هایی که بزرگان ما در مورد آداب نوشته اند، مانندحلیه المتقین یا سراج الشیعه گاهی مطالب سنگینی برای عموم دارد که سؤال برانگیز می شود. من در فکر هستم که ان شاء الله کتابی بنویسم درباره ی آداب با نام خود بزرگان، روی جلد کتاب، مانند علامه مجلسی، علامه مامقانی، محدث قمی، شیخ بهایی و همه ی مطالب مشترکی که این کتاب ها دارد با نثر امروزی بنویسیم؛ به طوری که بحث سنگین بودن از بین برود و یاد این بزرگان هم زنده شود ان شاء الله .

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:شما علاوه بر تألیف منبر هم می روید، چگونه شد که به منبر روی آوردید و برای طلابی که می خواهند به این حوزه وارد شوند چه توصیه ای دارید؟

– استاد عدالتیان:شروع منبر همان روشی بود که در مدرسه حاج آقای موسوی نژاد بود و الحمد لله در مدرسه ی اهل البیت هم دائر است و آن صحبت های بین دو نماز است. کم کم در بعضی از مجالس قبل از سخنران اصلی صحبت می کردم و به تدریج وارد منبر شدم و توصیه‎ام این است که اولاً دوستان عجله نکنند. درس ها را خوب بخوانند، مخصوصاً ادبیات و دروس مقدمات و فقه و اصول را؛ چون خوب خواندن این درسها برای تبلیغ هم بسیار مفید است و بعد سعی کنند با گذراندن دوره های فن خطابه و استفاده از تجربیات دیگران، حساب شده وارد منبر و تبلیغ شوند.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:در زمینه‎ی دیگری که شما در آن فعالیت دارید، مشاوره است، چگونه شد که وارد این حوزه شدید و در چه زمینه هایی مشاوره می دهید؟

– استاد عدالتیان:مشاوره های من بیشتر از همه در حرم مطهر، مشاوره‎ی خانواده است و بحث‎هایروحی و روانی مانند ترس و استرس و … در مشاوره های بنده زیاد است. الان بصورت رسمی در مؤسسه‎ی راه روشن و حرم مطهر، مشغول مشاوره هستم. بعد از تأسیس مؤسسه راه روشن، کلاس های مختلفی در آن برگزار می کردیم. کم کم مطالعات زیادی در این زمینه انجام دادم و مراجعات مردم هم به من زیاد شد و کم کم وارد این زمینه شدم.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:به کدام یک از این حوزه ها (تألیف، منبر و مشاوره) بیشتر علاقه دارید؟چرا؟

– استاد عدالتیان:علاقه ی بیشتر من در تألیف است. چون احساس می کنم ماندنی‎تر و عام المنفعه‎تر است.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:ضرورت اصلی این برهه از زمان را که همه اوضاع به هم ریخته و انشاء الله ظهور آقا امام زمان (عج) نزدیک است، چه می دانید؟

– استاد عدالتیان:مهمترین نیاز آگاهی و آگاهی بخشی است. هر چه ما بتوانیم علوم اهل بیت (علیهم السلام) را بیشتر فرا بگیریم و قرآن و عترت را بیشتر در زندگی مردم وارد کنیم سلامت جامعه بیشتر تضمین می شود؛ لذا مهمترین نیاز، آشنایی با این معارف و نشر آنها است.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:مدرسه اهل البیت و طلاب آن را چگونه میبینید؟

– استاد عدالتیان: بحمدالله مدرسه‎ی اهل البیت، با مدیریت و جدیت حاج آقای کنعانی و پیگیری های دلسوزانه و پدرانه‎ی ایشان در بخش‎های مختلف فعال شده و همچنین با انگیزه‎ی طلبه‎های این مدرسه، بسیار مدرسه‎ی موفقی است و شخصاً چون این مدرسه را موفق می‎دانم و آن را دوست دارم، فرزندم نیز همین جا تحصیل کرد و فارغ التحصیل شد و غالباً در مشورت‎هایی که با من در این زمینه می‎شود این مدرسه را معرفی می‎کنم که الحمدلله ارزش‎ها در این مدرسه موجود است و بعد از مدرسه‌ی حاج آقای موسوی نژاد که مؤسس این روش تربیتی بودند، این مدرسه از موفق‌ترین مدارس است.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام: چه توصیه ای به طلاب دارید؟ رمز موفقیت یک طلبه را چه میدانید؟

– استاد عدالتیان:من رمز موفقیت را در ۳ کلمه خلاصه کرده ام: تقوا، تلاش، توسل. تقوا شرط اساسی است. تلاش در جهت یاد گرفتن و عمل کردن و نشر دادن و توسل به ائمه علیهم السلام هم عامل استمرار موفقیت است.

مدرسه پیام اهل بیت علیهم‌السلام:اگر صحبت دیگری دارید بفرمائید:

– استاد عدالتیان:عرض دیگری ندارم. ان شاء الله موفق باشید. خدانگهدار.

مصاحبه اختصاصی خبرگزاری رسا با استادعدالتیان

ماه رمضان، زمینه ساز طهارت معنوی و رشد اخلاقی است.

خبرگزاری رسا ـ…۱۳۸۶/۷/۵

  در محضر استاد گرامی حجت‌الاسلام مهدی عدالتیان، استاد اخلاق حوزه علمیه خراسان هستیم. استاد درباره ظرفیت‌های اخلاقی ماه مبارک رمضان توضیحاتی بفرمایید:

ماه مبارک رمضان بیشترین ظرفیت اخلاقی و خودسازی را در میان ماه‌های سال دارد.

ماه رمضان، ماهی است که زمینه پاکی و اصلاح نفس در آن از جهات مختلف مهیا است، همچنین بارش رحمت الهی، در غل و زنجیر بودن شیاطین، گرسنگی و خالی بودن شکم، افزایش پاداش الهی و توصیه‌های معصومین علیهم‌السلام به ویژه پیامبر اکرم صلی الله‌ علیه‌ و آله هر کدام زمینه‌ساز طهارت معنوی و رشد اخلاقی در این ماه مبارک است.

لذا با توجه به این فضا و زمینه‌ساز بودن این ماه برای رشد معنوی، ظرفیت‌های مختلفی برای ارتقاء سطح اخلاق در جامعه وجود دارد، از جمله مجالس موعظه‌ای که شب‌ها و ظهرها برگزار می‌شود و نیز فرصت بعد از نماز صبح، ظهر و عصر برای امامان جماعت از جمله ظرفیت‌هایی است که با استفاده صحیح از آن می‌توان به ارتقاء اخلاق و خوبی‌ها در جامعه کمک کرد.

البته برگزاری مسابقات برای نوجوانان و جوانان و کودکان، برنامه‌های رسانه‌ای و فرصتی که بزرگ‌ترها به عنوان ماه میهمانی خدا دارند و می‌توانند برنامه ویژه‌ای برای اهل خانواده خود داشته باشند نیز هر یک مجالی برای رسیدن به ارزش‌های اخلاقی است.

استاد پیشنهاد شما به مبلغان برای استفاده بیشتر از این ظرفیت‌ها چیست؟

مبلغان در سطوح مختلف می‌توانند در جهت رشد اخلاقی جامعه قدم‌های مهمی بردارند، مانند سخنرانی، برگزاری مسابقات، نوشتن مقالات، نشست‌های دوستانه با جوانان و نوجوانان، ارائه راهکارهای اخلاقی- عملی به خانواده‌ها و عرصه‌های گوناگون دیگر.

البته یک مُبلغ موفق پس از استمداد الهی باید از خلاقیت، ابتکار و نوآوری نیز غفلت ننماید تا هر چه بیشتر در جذب اقشار مختلف به ویژه جوانان موفق شود، همچنین تبادل تجربیات و همکاری جلسات و مؤسسات مختلف با یکدیگر نیز می‌تواند بر شکوه و سلامت کار بیفزاید.

استاد مهم‌ترین نکات اخلاقی که مبلغان می‌توانند در این ماه بر آن تأکید کنند، بفرمایید؟

مهم‌ترین نکات اخلاقی را پیامبر اکرم صلی‌ الله‌ علیه ‌و آله در خطبه آخرین جمعه ماه شعبان بیان فرمودند و همان خطبه حضرت ، می‌تواند دستورالعمل جامعی برای مباحث اخلاقی در ماه مبارک رمضان باشد. از جمله : دعای خالصانه، انفاق ، توجه به محرومین، احترام به بزرگ‌ترها، محبت به کوچک‌ترها، رسیدگی و توجه به فامیل، مراقبت از زبان و سخن گفتن پاکیزه، حفظ چشم از صحنه‌های گناه، گوش ندادن به سخنان و نواهای نامشروع، یتیم نوازی، نماز اول وقت، رعایت حقوق دیگران و پرهیز از مال حرام و تقویت یاد خدا در زندگی از این موارد می باشد.

با تشکر از شما استاد عزیز، التماس دعا داریم.

شما هم موفق و مؤید باشید.

مصاحبه ویژه وبلاگ خبری امین با استادعدالتیان

معاونت فرهنگی تربیتی، اقدام به برپائی دوره ای کرد، با عنوان (کارکردهای قرآن در تبلیغ) که به جرأت میتوان از پُربارترین دوره ها در سالهای اخیر دانست، انتخاب استادی آگاه و توانمند، با ارائه شیوه ای جدید برای تعلیم طلاب محترم، ما را برآن داشت تا با اشاره ای به شیوه نوین درسی ایشان، برای آگاهی بیشتر شما با شخصیت این استاد گرانقدر، مصاحبه ای را ترتیب دهیم. ایشان با تجربه ای که از سال ها تحقیق و پژوهش بدست آورده اند، شیوه های نوینی را برای تبلیغ جمع آوری

کرده اند، که طبق نظر طلاب، چنین شیوه هائی هم جذّاب و هم کاربردی می باشد، ایشان استفاده از قرآن در تبلیغ را به دو صورت عنوان کردند: ۱- فقط قرآن را در تبلیغ استفاده کنیم و پیرامون آن بحث شود؛ که این امر نیازمند این است که ما مسلط به امر تفسیر باشیم. ۲- از روش های تبلیغی قرآن بهره بگیریم، از روش هائی همچون؛ داستان ها، مَثل ها، الگوها، صفات پاکان و ناپاکان و … نکته مهم در کلاس درس ایشان، اختصاص زمان ۱۰ دقیقه، برای صحبت شاگردان بود که به صورت سخنرانی ایراد میشد.
و حال می خوانیم مصاحبه با حجّه الاسلام آقای عدالتـیان؛

۱- استاد، خودتان را برای ما بیشتر معرفی کنید
بنده در سال ۶۴ وارد حوزه علمیه مشهد شدم، ابتدا در مدرسه حاج آقا موسوی نژاد بودم، و درس های رسمی حوزه را در خدمت اساتیدی همچون جناب آقای مروارید، آیۀ الله رضازاده و فلسفی و علماء بزرگ مشهد خواندم، درس خارج را هم ۱۲ سال پای درس آیۀ الله فلسفی نشستم، و مباحث تفسیر و کلام را شاگرد آیۀ الله سیدان بودم، الآن هم که مسئولیت های مختلف؛ تبلیغ، سخنرانی، مؤسسه فرهنگی، تألیف کتاب و به تدریس مشغول هستم.

۲- رمز موفقیت یک طلبه در چیست؟
این سؤال را می شود با بیانات مختلف گفت، اما یک وقت در ذهنم اینطور تبیین کردم که می شود گفت؛ رمز موفقیت یک طلبه در سه کلمه خلاصه می شود، تقوا، تلاش، توسل، اولاً؛ گناه برای یک طلبه خیلی بی توفیقی می آورد، پس تقوا باید باشد، باید طلبه فعال باشد، پُرکار باشد، بخواند، بپرسد، مطالعه کند و در کنار این ها حتماً باید توسل به اهل بیت داشته باشد.

۳- تبلیغ در بین کارهای ضروری یک طلبه چه جایگاهی باید داشته باشد؟
هدف اساسی طلبگی همان تبلیغ است، طلبه به حکم آیه نَفَر (سوره توبه/ آیه ۱۲۲)، که می فرماید:

“باید افرادی باشند که بیایند و فرا بگیرند و بعد بروند و قوم خود را ارشاد کنند.”

هدف اصلی همین است، منتهی چون تبلیغ، مقدماتی لازم دارد باید درس خواند، لذا در سال های اول طلبگی باید بیشتر وقت طلبه به درس و بحث گذاشته شود، بعداز اینکه طلبه یک بنیه علمی متوسط پیدا کرد تبلیغ را شروع کند، شروع از کم باشد و هرچه گذشت آمادگی بیشتر می شود و می تواند تبلیغ را افزایش دهد اما مراقب باشد که از رشد خود غافل نشود!

۴- حضور طلاب در چنین دوره هائی چقدر مؤثر خواهد بود؟
به نظر می رسد این دوره ها برای طلبه خیلی ضروری است، چون کار تبلیغ یک کار تخصصی است، و اگر افراد با سلیقه و فکر خود وارد بشوند، توفیقاتشان خیلی کم می شود، اما در این کلاس ها از تجربیات دیگران و راه کارهای اصولی بهرمند

می شوند، و در تبلیغ موفق خواهند بود چون کاملاً حساب شده و با تجربه به کار تبلیغ می پردازند.

۵- چند کلمه می پرسیم و اولین کلمه ای که به ذهن شما خطور می کند را بیان کنید
تبلیـغ: رسالت انبیاء و مهمترین هدف طلبه.
طلبه: تاجری که با سرمایه سنگین تجارت می کند، که اگر قدر بداند بسیار بسیار سود می برد و اگر غافل باشد بسیار بسیار ضرر می کند!!
کلاس اخلاق: روح زندگی انسان.
مرکز جهانی: فرصتی است برای جهانی کردن تبلیغات دین و گسترش جهانی آن.
آقای مهدوی مهر: (با تعجب؛ نمی شناسم!!!)،
ریاست مرکز جهانی، نمایندگی مشهد: انسان پر مسئولیت و خدوم،

سخن پایانی : طلاب باید تلاششان را بیشتر کنند، خصوصاً طلاب خارجی، مسئولیت طلاب خارجی دوبرابر است! چون باید هم به تبلیغ که اصل برای همه طلاب است، توجه کنند و هم باید به فکر وطن خودشان باشند، و نصیحت من اینست که؛ حتماً به فکر بازگشت به وطن باشند و تلاش کنند تا معارف را به وطنشان انتقال دهند و از وطن خود غافل نشوند.

استاد با تشکر از این مصاحبه. التماس دعا.

مصاحبه روزنامه شهر آرا با استادعدالتیان (موضوع:الگوی کامل تربیت دینی)

موضوع: الگو پذيري از حضرت زهرا (سلام الله عليها) مشمول مرور زمان نمي شود.

استاد عدالتیان، آیا می توانیم سیره زندگی حضرت زهرا را در زمان اکنون که زمان علم و پیشرفت و تکنولوژی است، الگوی کامل تربیت دینی خود قرار دهیم ؟

حضرت زهرا علیها سلام، الگوي كامل و اثرگذار تربيت ديني است كه تبيين شخصيت، انديشه و زندگاني اين بانوي بزرگوار ضروري است . با وجود پربرکت آن حضرت، نقش ، اهميت و جايگاه والاي زن در اسلام بر همه ثابت شد چون ايشان هميشه مورد احترام پيامبر صلی الله علیه و آله و امام علي علیه السلام بود. هرچند عمر ظاهري دخت نبي كوتاه بود اما پيام ها ، عبرت ها و درس هاي زندگي آن حضرت تا قيامت مشعل فروزان و هدايتگر انسان هاي طالب كمال و رهجويان طريق معنوي و عرفان است. بعضي افراد تصور مي كنند الگوبرداري از زندگي ائمه علیهم السلام ، تنها در زمان گذشته بوده است و با تغييرات امروزي ديگر نمي توان از آنها پيروي و الگوبرداري كرد. براي الگوبرداري به دو نكته مهم ، ارزش ها و امكانات نياز داريم . ارزشها هميشه ثابت هستند مانند راستگويي كه همواره يك ارزش است و در هر زماني باقي مي ماند و تغيير نخواهد كرد . اما امكانات تغيير مي كنند. وقتي صحبت از الگو مي شود ، الگو در ارزش هاست و ارزش ها نيز تغییر         نمي كنند و زمان ، تأثيري در ارزش ها ندارد و به راحتي مي توان ارزش ها را در خصوص امكانات امروزي به كار برد.

استاد، از ویژگیهای منحصر به فرد حضرت زهرا علیها سلام بفرمایین؟

از ويژگي هاي منحصر به فرد بانوي دو عالم مي توان به همسرداري ، تربيت صحيح فرزندان و ايثار و صبر ایشان اشاره داشت. زنان ما بايد براي تربيت و تعالي نسل جوان بر اساس سفارش هاي اين مكتب و توصيه هاي حضرت فاطمه زهرا علیها سلام عمل كنند. اگر زندگي سياسي، اجتماعي و ابعاد ناشناخته زندگي اين بانوي بزرگ در خانه براي زنان معرفي و تبليغ شود ، هيچ زني براي زندگي به الگو برداري از زنان غرب نياز پيدا نمي كند.

استاد، حضرت فاطمه علیها سلام در جايگاه دختربودن چه نقشی داشتند ؟

آن حضرت رابطه صميمي با پدرشان داشتند و به پدرشان احترام مي گذاشتند و از علم و تجربياتش استفاده مي كرد.

كمك به پدر ، ارتباط دختر با پدر هريك الگويي براي ماست تا بتوانيم رابطه نيكويي با والدين خود داشته باشيم.

استاد عدالتیان، حضرت زهرا علیها سلام را از بعد وجودي همسر توصیف بفرمایین؟

بزرگترين موفقيت و ارزش زن ، به دست آوردن خوشنودي همسر است.

حضرت علي علیه السلام فرمودند: «جهاد زن، خوب شوهرداري كردن است.» زن بايد تمام سعي و تلاش خود را به كار گيرد تا دراين جهاد پيروز باشد و بتواند خانه را محل آرامش مرد خود قرار دهد. شوهرداري حضرت زهرا علیها سلام، بهترين الگو براي زنان مسلمان است . رفتار حضرت با شوهرش در عالي ترين مرحله صفا و مهرباني بود ، نه تنها هرگز خاطر شوهر را

نمي رنجاند ، بلكه ياوري مهربان براي او بود. نوع برخورد كلامي و حرمت به همسر و توقعات به جا و مناسب ، از ديگر صفات آن حضرت است. حضرت زهرا علیها سلام مي فرمايد : « من حيا مي كنم از خداوند كه از همسرم چيزي طلب كنم كه در توان او نباشد.»

اما متاسفانه امروزه يكي از اسباب تلخي هاي زندگي توقعات نابجا از همسر است. اگر همسران به اين بانو به عنوان الگو نگاه كنند، زندگي آرامي خواهند داشت. زن و شوهر بايد طوري با هم رفتار كنند تا بتوانند فضاي معنوي خانواده را ارتقا دهند. وقتي پيامبر اكرم صلی الله علیه و آله از امام علي علیه السلام پرسيد: زهرا چگونه همسري است ؟

فرمود : فاطمه ياوري خوب براي من در بندگي خداست.

استاد عدالتیان، روح مادرانه ی مادر چه تأثیری در تربیت فرزندان دارد؟

بازي از نيازهاي طبيعي كودك است و موجب شادي روح و روان او مي شود. حضرت زهرا علیها سلام به اين نكات ظريف توجه داشته و زماني را براي بازي با فرزندانش اختصاص مي داد.

وي از همان آغاز كودكي ، عبادت خداي تعالي را در روح و روان فرزندانش تثبيت مي كرد. به آنها علم مي آموخت و آنها را براي كسب معارف و تشويق در فراگيري ، آماده مي كرد. برخورد گرم و صميمي سبب مي شود فرزندان عاشق محيط خانواده باشند و از خطرات بيرون از منزل حفظ شوند.

آن حضرت براي آرام كردن فرزندانش در سنين طفوليت از شعرهاي آموزنده استفاده مي كردند و وقتي به سن كودكي رسيدند ، باز هم سخناني مي گفتند كه به رشد معنوي آنها كمك كند .

اين درس بزرگي به والدين است كه ارزش هاي ايماني را در قالب داستاني آموزش دهند.

باتشکر از اینکه وقت خود را در اختیار ما گذاشتید موفق باشید.

مصاحبه روزنامه شهرآرا با استادعدالتیان (موضوع: راه و رسم پرورش دینداری در فرزندان)

 راه و رسم پرورش دینداری در فرزندان

 

شهرآرا آنلاین : والدین معمولا برای نوع پوشش ، مهدکودکی که قرار است فرزندشان برود و ریزترین جزئیات پیش از اینکه فرزندشان به آن نیاز داشته باشد ، فکر و برنامه ریزی می کنند اما وقتی پای مسایل دینی و آموزش واجبات به میان می آید ، خیلی ها روش و برنامه خاصی ندارند.

به گزارش گروه جامعه شهر آرا آنلاین ، برخی نیز معتقدند فرزندشان در خانه به رفتارهای آنان می نگرد و همه چیز را به راحتی خواهد می آموزد اما موضوع به همین سادگی ها نیز نیست چون اگر چنین بود اکنون بسیاری از والدین برای قبولاندن

ابتدایی ترین مسایل دینی به فرزندانشان دچار مشکل نبودند ، به ویژه نوجوانانی که بیشترین تضاد و تعارض را در چنین سنی با والدین خود دارند و تعارض در مسایل دینی نیز یکی از آنهاست . امروز حجت الاسلام والمسلمین مهدی عدالتیان ، استاد حوزه و دانشگاه میهمان ما می باشند و به سؤالات ما در حیطه ریشه های تربیت دینی در کودکان پاسخ می دهند.

استاد آیا برای آموزش نکته های دینی یا باورپذیری دینی در فرزندان ، سن و سال مشخصی وجود دارد؟

به طور قطع سنی برای آموزش دین وجود ندارد زیرا مراحل دین پذیری در کودک حتی پیش از ولادت آغاز می شود ، در زمانی که مادر فضای مناسبی را برای پرورش فرزندش در نظر می گیرد ، در دوران جنینی مراقب نوع غذایی که می خورد و مکانی که در آن حضور دارد یا رفتارهای خودش هست، در حقیقت اصولی از دین را رعایت می کند که از همان ابتدا کودک را در آن حال و هوا قرار می دهد. پس از تولد نیز روش های آموزش به زبان کودک یا با بازی انجام می شود و همین طور با توجه به سن کودک ادامه می یابد.

والدین زیادی تمایل دارند بر اساس اصول دین ، فرزند خود را از همان کودکی تربیت کنند اما راه و روش خاصی نمی دانند ، توصیه شما چیست ؟

چند نکته مهم برای گذراندن روند آموزش به کودکان وجود دارد اول اینکه کودکان از همان یکی دو سالگی می توانند از رفتارهای ما الگو بگیرند .پس وقتی به نماز می ایستیم می توانیم او را تشویق کنیم که کنار ما باشد. حتی بازی کردن او در کنار ما به تدریج این رفتار دینی را درونی خواهد کرد، پس ابتدا باید مراقب رفتار و گفتار خود باشیم.

دوم اینکه نکته های دین و درس های اخلاقی را در قالب شعر و داستان ، همانطور که او دوست دارد ، بیان کنیم مواردی مثل رفتارهای اخلاقی، نظافت و …. که اتفاقا کتاب ها و مجموعه های شعر و قصه نیز در بازار وجود دارد. به این ترتیب حتی می توانید زندگی پیشوایان دین را به زبان ساده برایش نقل کنید.

سومین نکته که بسیار نیز مهم است اینکه وقتی کوچکترین کار مثبتی را بر اساس آموزه های دینی انجام می دهد ، او را تشویق کنیم مثلاً وقتی به تقلید از پدرش نماز می خواند یا به تقلید از مادرش روسری سر می کند ، باید نوع واکنش ما واقعاً دوست داشتنی باشد.

استاد عدالتیان نقش پدر در این رسالت مهم تر است یا مادر؟

اینکه بهشت را زیر پای مادر گذاشتند ، در حقیقت یعنی مسئولیت سنگین تری را نیز مادر بر عهده دارد. رفتار و نوع زندگی ، خورد و خوراک و رفتارهای مادر حتی پیش از بارداری روی فرزند تأثیر گذار است. محیط هایی که مادر در دوران بارداری رفت و آمد می کند و همه موارد تأثیر مستقیمی بر کودک دارد به ویژه در مورد آموزه های دینی که آگاهی بخشی مادران بسیار مهم است به همین دلیل است که بسیاری از بزرگان دین از نوع رفتار مادرشان پیش و پس از تولد گفته اند.

استاد شاید کار آموزش برای بچه های کم سن و سال ساده تر باشد ، چون معمولاً والدینی که نوجوانی دارند برای آموزش مسائل دین و باورپذیری دینی به آنان دچار مشکل هستند ، درست است؟

بله زیرا نوجوان ما مانند گذشته نیست که تنها از سوی اعضای خانواده اش آموزش ببیند، امروزه ارزش های دینی ما از سوی هجمه های دشمنان تحت تأثیر قرار دارد و آنان همواره به دنبال راه جدیدی برای نفوذ در اعتقادات ما هستند و نوجوان ما از راه شبکه های ماهواره ای، اینترنت ، بازی های یارانه ای و … به شدت تحت تأثیر این هجمه هاست.

از سوی دیگر نوع رفتار افراد مشهور و اشخاصی که معمولاً برای نوجوان و جوان ما الگو است نیز در این آموزش نادرست مؤثر است و همین کار باورپذیری در نوجوان را سخت تر می کند.

استاد راه حل پیشنهادی شما برای برخورد با این هجمه ها و همچنین انجام رسالت والدین چیست ؟

نکته اول این است که می توانیم نوجوان خود را با مبلغان دینی آشنا کنیم آن هم افرادی که جوان بوده و در ظاهر، فرزندمان او را قبول داشته باشد. اگر بتوانیم فرزند خود را با یک روحانی که جذابیت رفتاری نیز داشته باشد، آشنا کنیم که مثلاً امام جماعت مسجد محل است، بخشی از رفتارها به مرور اصلاح خواهد شد. نکته دیگر پاسخ گویی به شبهات است. اگر در مقابل سخنان فرزندمان و اعتراضات آن ها شروع به توهین کردن ، ملامت و انگ زدن کنیم ، آن ها را به شدت از مسیر مستقیم دور خواهیم کرد. گاهی می توانیم بنشینیم و به حرف های آنان گوش کنیم یا حتی بحث های مثبت داشته باشیم البته مطرح کردن نکته های دین به زبان روز خیلی مهم است بسیاری از منابع و کتاب های ما به زبان گذشته است که نوجوان ما هیچ ارتباطی نمی تواند با آن برقرار کند.

کمی بیشتر دقت کنیم

برخی بر این عقیده اند که اگر کودکان ، پدران و مادران خود را الگو قرار دهند و بزرگترها نیز در انجام وظایف دینی اهتمام و مراقبت کافی داشته باشند ، خود به خود کودک از آنان تبعیت خواهد کرد در حالی که هستند خانواده هایی که پدران و مادران متدین دارند اما فرزندان این گونه خانواده ها در انجام اصول دینی دچار تسامح و تساهل می شوند.

بررسی ها نشان می دهد که مقصر اصلی پدران و مادران اند زیرا به جای وظیفه اساسی و اصلی ، تنها به این اکتفا می کنند که شکل ظاهری نماز خواندن را در دوره کودکی به فرزند خود انتقال دهند . وقتی کودک دوره تقلید را پشت سر می گذارد و در سنین بلوغ به تفکر و اندیشه می پردازد ، همه اموری را که قبلاً بر اساس تقلید انجام می داده ، یکی پس از دیگری رها می کند و پدر و مادر ناگهان احساس می کنند که فرزندشان از نماز خواندن خودداری می کند ، علت این است که پدران و مادران به جای بیدار کردن حسّ دینی و مذهبی در کودکان، به عمل تقلیدی فرزندان خود دلشاد شده ، باور می کنند که وظیفه اصلی خود را انجام داده اند.

استاد کمال تشکر را از شما داریم که وقت خود را در اختیار ما گذاشتید . مؤید باشید.