طریق دیگر رسانیدن افراد به درک و ضرورت استدلال و مجهز شدن به منطق، همان طرح سوال ابراهیم گونه از افراد است. طرح سوال و معما و عرضه ی روش های مختلف در حین اجرای مقررات و قوانین، که به صورت طبیعی در بحثهای گروهی با ایجاد بحران پیش می آید، زمینه هایی فراهم می سازد که کودک و نوجوان به تفکر و اندیشه واداشته شود؛ زیرا پیدا کردن دلیل برای اثبات بیان خود، درواقع وسیله ای برای اثبات شخصیت خویش است و اگر  مربی بحث را صحیح رهبری نماید، هریک از دانش آموزان به احساس ارزشمندی و تحقق خویش می رسند. در حقیقت شخصیت خود را در رعایت و عمل به  این ارزش ها به اثبات خواهند رسانید. دادن فرصت و اجازه ی بحث و استدلال و سوال از آنان که نظر شما در این باره چیست ؟ و شما چگونه فکر می کنید؟ اگر شما در این موقعیت قرار بگیرید چه کاری را انجام می دهید ؟ یا اگر با شما همین رفتار را انجام دهند چه احساسی پیدا می کنید ؟ زمینه ی سازماندهی بنای فکری کودکان را در درک اصول و قوانین اخلاقی فراهم می سازد. برای اینکه ارزشهای اخلاقی منجر به تحول رفتار کودکان بشود، هیچ موقعیتی موثر تر و کارساز تر از فراهم نمودن فضای دوستی، ایجاد جو معنوی و احترام آمیز معلمان و والدین  با سایر همسالان و اعضای گروه در مورد یکدیگر نیست؛ چون این هم احساسی دو جانبه، به عزت نفس و احیای شخصیت انسانی آنان منجر خواهد شد؛ زیرا احساس ارزشمندی و عزت نفس نیاز فطری انسان است و اصولا همه ی تلاشها و حرکت های انسان در زندگی برای رسیدن به رفع نیاز های او انجام می پذیرد و یکی از نیاز های اصیل و مهم انسان، بازیافتن کرامت و عزت نفس است که در این گونه فضاها در سایه ی تلاش برای رعایت مقررات و ارزشهای اخلاقی تحقق خواهد یافت.

ترغیب و تشویق اعضای گروه در فضایی پر از صفا و صمیمیت منجر به دوستی و رفاقت و در نهایت به یک احساس همگانی جهت انتقال ارزشها و مقررات و ضرورت درک دلایل و استدلالهای آنها می انجامد. با طرح سوال های اکتشافی، کودک به تفکر و تفسیر و تحلیل حوادث و قضایای مورد بحث ترغیب می شود و این امر در سازماندهی ذهنی و درون سازی فکری او نقش بسزایی دارد. از طریق او با موقعیت هایی آشنا می شود که به طور عینی و تجربی می تواند موقعیت و احساسات دیگران را به خوبی درک و لمس کند و خود ضرورتا به راه حلها بیندیشد و به شناخت ضرورت اجرای مقررات و رعایت ارزشها برسد.این امر چون با روش آزاد منشانه در محیطی آرام، بدون احساس اجبار و فشار به طور خودآگاهانه صورت می گیرد، رفتاری پایدار و ماندنی خواهد شد و گذشت زمان و تغییر اوضاع و محیط تاثیری در آن نخواهد گذاشت.

بنابراین باید پرورش اخلاقی و انضباطی کودکان بدون اجبار و یا تحمیل، از طرف خانه و یا مدرسه صورت گیرد. در اجرای مقررات و ارزشها خود کودکان مهمترین عامل بوده و مهمترین نقش را دارند والدین و معلمان در موقعیت های مناسب، تنها زمینه ساز و هدایتگرند.

 

برگرفته از کتاب والدین و مربیان مسوول نوشته ی رضا فرهادیان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *