کودک عکس العمل های خود را نسبت به پیشامد های مختلف، از برخورد با اطرافیان می آموزد، و ابتدا کودک نمی داندچه نوع رفتاری از خود نشان دهد، او منتظر جهت دهی و هدایت دیگران است.

تایید و تشویق و یا رد و تحذیر پدر و مادر،رفتار کودک را می سازدو جهت می دهد؛ حال ، اگر این جهت دهی ، به سوی فضایل اخلاقی باشد، شخصیت کودک به آن سمت سوق پیدا می کندو در جهت آن ارزشها رشد می یابد و عادات خود در او ایجاد می شودو عکس العملها و قضاوتهای کودک به این طریق شکل می گیرد. لذا تقلید و الگو پذیری از ویژگی های دوران کودکی است، کودک هر آنچه را که ببیند و بشنود، بر اساس تقلید می پذیرد و مطابق آن عمل می کند، بدون این که به خوبی و بدی آن، اندیشیده باشد.

کودک بسیاری از آداب و رسوم زندگی، مانند: غذا خوردن، لباس پوشیدن، سخن گفتن، برخورد با افراد و حوادث را از پدر و مادر و سایر معاشران فرا می گیرد و تقلید می کند.

ذهن و روان کودک، چون آیینه ای صاف و پاک، نسبت به هر آنچه که می بیند و می شنود، از حساسیت و اثرپذیری فوق العاده ای برخوردار است و بسان دوربین عکسای زنده ای عمل میک ند که هر لحظه آماده ثبت و ضبط حرکات و برخوردها و خلقیات دیگران است. در حقیقت چشم و گوش حساس و تیزبین کودک دریچه روح اوتس، همانند عدسی این دوربین عکاسی عمل می کند.

بنابراین، رفتار والدین بخصوص مادر تاثیر فراوانی بر روی کودکان دارد، اگر مادری ترسو باشد نمی تواند کودکی شجاع بپروراند و همچنین اگر پدری بخیل باشد، نمی تواند فرزندی با سخاوت تربیت کند.

 

برگرفته از کتاب والدین و مربیان مسوول نوشته رضا فرهادیان.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *