برگرفته از سخنان ارزشمند استاد مهدی عدالتیان

« اَلعَجزُ آفَةٌ، وَالصَّبرُ شَجَاعَةٌ، والزُّهدُ ثِروَ‎ٌٌۀُ، وَالوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعمَ القَرینُ الرِّضَی»

« عجز و ناتوانی، آفت است و شکیبایی، دلیری و شجاعت، زهد و بی میلی به دنیا، ثروت است و پرهیزگاری و ورع، سپرِ [نگاهدارنده از بلا] و حالت رضا [خشنودی از حکم خدا]،خوب همنشینی است.»

در نوبت قبل درسهای جملات ابتدای این حکمت بیان شد ) اَلعَجزُ آفَةٌ وَ الصَّبرُشَجَاعَةٌ وَ الزُّهدُ ثَروَةٌ وَالوَرَعُ جُنَّةٌ):

1) تلاش کنید ناتوانی های جسمی، علمی و عملی خود را اصلاح کنید و در همه ی زمینه ها قدرتمند شوید.

2) شجاعت حقیقی، صبر است

3) تلاش کنید مراتب زهد را با دل کندن از دنیا و بی رغبتی به امور فانی کامل کنید و آن ثروت حقیقی را بدست آورید.

) با تقویت تقوا و ورع، خود را از تیرهای وسوسه شیطان حفظ کنید.

در این نوبت به درس جمله آخر از این حکمت می پردازیم :

«وَ نِعمَ القَرینُ الرِّضَی: راضی بودن به رضای خداوند، خوب همراه و رفیقی است.»

درسها:

5) راضی بودن به رضای پروردگار بعد از انجام وظیفه؛ بهترین همراه و همنشین و  مایه ی آرامش انسان است.

اگر حالت درون انسان این باشد که هر چه از دوست رسد نیکوست یعنی راضی به رضای خدا و تسلیم امر او باشد و هرچه را خدا برایش می پسندد، بپسندد، چنین حالتی، همراه و کمک بسیار خوبی است که باعث می شود هر اتفاقی که رخ دهد، فرد اذیت نشود و آرامش خود را از ندهد، چون راضی به رضای خداوند است و می گوید من به وظیفه ام عمل می کنم، هر چه از ناحیه خدا رسد، خیر است. فردی که راضی به رضای خداوند است، ممکن است با امتحانی مواجه شود و اتفاقاً ورشکست گردد ولی چون راضی به رضای خداست، به هم نمی ریزد، سکته نمی کند! بلکه آرامش دارد و می گوید من به وظیفه ام عمل کردم، هر چه مقدّر الهی است، خیر است. یا اگر عزیزی را از دست دهد، می گوید من راضی به رضای خدا هستم؛ “انا لله و انا الیه راجعون“. البته در فراق عزیزان غصه می خورد و اشکش جاری می شود ولی هیچگونه نارضایتی ندارد، از درون متلاشی نمی شود و به هم نمی ریزد.

این راضی بودن به رضای خداست که به انسان آرامش می دهد، مثل رفیقی که دست آدم را می گیرد و تسلّی و دلگرمی می دهد.

البته توجه داشته باشید گاهی ما به وظیفه خود عمل نمی‎کنیم و بعد آنچه پیش می آید را به خدا و تقدیر خود نسبت می دهیم! مثلاً کسی بد رانندگی می کند و تصادف می کند و پای خود را از دست می دهد، می گوید تقدیر ما همین بود! در حالی که این حرف صحیح نیست چون در رانندگی خود دقت نداشتیم و خود ما مقصر هستیم.

یا در سرما وگرما رعایت لازم را نمی کنیم و یا پرخوری کرده و مریض می شویم. در کسب و کار بی حساب و بدون مشورت اقدام کرده و مال خود را از دست می‎دهیم، اینجا خود ما مقصّریم و نمی توانیم به تقدیر نسبت دهیم. ولی اگر انسان به وظیفه اش عمل کرد و در عین حال برایش سختی پیش آمد، همه براساس حکمت و رضای خداوند متعال است و همین رضایت مندی ما بهترین وسیله ی آرامش است.  

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *