برگرفته از سخنان ارزشمند استاد مهدی عدالتیان

« اَلعَجزُ آفَةٌ، وَالصَّبرُشَجَاعَةٌ، وَالزُّهدُ ثَروَةٌ، وَالوَرَعُ جُنَّةٌ، وَ نِعمَ القَرینُ الرِّضَی»

« عجز و ناتوانی، آفت است و شکیبایی، دلیری و شجاعت، زهد و بی میلی به دنیا، ثروت است و پرهیزگاری و ورع، سپرِ [نگاهدارنده از بلا] و حالت رضا [خشنودی از حکم خدا]،خوب همنشینی است.»

در نوبت قبل درسهای جمله اول و دوم از این حکمت بیان شد ) اَلعَجزُ آفَةٌ وَ الصَّبرُشَجَاعَةٌ):

1) تلاش کنید ناتوانی های جسمی، علمی و عملی خود را اصلاح کنید و در همه ی زمینه ها قدرتمند شوید.

2) شجاعت حقیقی، صبر است:

در این نوبت به درس جمله سوم از این حکمت می پردازیم :

« وَالزُّهدُ ثَروَةٌ : زهد و بی رغبتی به امور فانی، ثروت عظیمی است.»

3) تلاش کنید مراتب زهد را با دل کندن از دنیا و بی رغبتی به امور فانی کامل کنید و آن ثروت حقیقی را بدست آورید.

زهد یعنی انسان به چیزهای که تمام شدنی است، وابسته نباشد. مثل مال، پست و شهرت، اما به امور باقی و کارهایی که ماندگار است، خیلی علاقمند بوده و برایش مهم باشد.

بنابراین زهد به معنای بی رغبتی به دنیا و شئون آن و وابسته نبودن است. البته باید بدانیم که زهد به معنی نداشتن نیست. یعنی یک نفر ممکن است ثروت زیادی هم داشته باشد ولی وابسته و اسیر مالش نباشد و هر جا که وظیفه است از مال خود بگذرد و شاید کسی هم مال کمی داشته باشد ولی به همان مقدار کم، وابسته باشد. دنیا چیز بدی نیست بلکه وسیله ای است برای رسیدن به کمالات آخرت اما به شرطی که دنیا را ابزار بدانید نه هدف! یکی از مثل هایی که برای دنیا گفته می شود این است: «دنیا مانند زمین کشاورزی است.»

اگر انسان در زمین کشاورزی، بذری را بکارد، از آن بهره می برد. اما اگر صرفاً در این زمین کشاورزی کاری نکند و به امور پوچ بپردازد مثلاً دسته ی داسش را از طلا کند، دور زمین خود را سنگ چینی کند اما کشاورزی نکند، هنگام برداشت، دستش خالی می ماند.

امکانات دنیا خوب است اما باید در جهت رضای خدا از آنها استفاده نمود. اما اگر اینطور باشد که فقط جمع کند، روز قیامت و برداشت دست انسان خالی خواهد بود. خوشا بحال کسی که از آنچه خدا به او نعمت داده است،درست استفاده کند و برای آخرت خود توشه بردارد. یعنی مثلاً به فرزندش نیکی می کند، گرفتاری دیگران را برطرف می کند، به فامیل خودخیر می‎رساند و … این فرد مانند کشاورزی است که در حال کشت و ذرع است و زمان برداشت خوشحال است و دست خالی نخواهد بود.

اما اگر فقط بخواهد جمع کند و از آنها استفاده ای نکند، روزی آن ها را از او خواهند گرفت و فرصت کشاورزی و تجارت تمام خواهد شد و دست خالی خواهد ماند.

مثلاً اگر خانه ای داریم که هیچ کس چنین خانه ای نداشته است. از طرفی روزی عمر ما به پایان می رسد و باید برویم، پس این خانه برای ما ارزشی نخواهد داشت اما اگر بتوانیم کاری کنیم که فردی خانه دار شود، برایمان ارشمندتر خواهد بود. یا اینکه مثلاً کسی رئیس جمهور شود، بعد چهار سال یا نهایتاً هشت سال، همه این ها تمام می شود اما اگر این فرد در دورانی که رییس جمهور بوده، توانسته باشد قدم خیری بردارد، آن خیر برایش خواهد ماند. یا اگر ثروتمندترین مرد جهان باشد، روزی ثروتش تمام می شود، اما اگر بتواند با این ثروت، غمی از دل غم دیده ای بردارد، همان برایش خواهد ماند و این یعنی اینکه انسان ماندنی ها را دوست داشته باشد و رفتنی ها را دوست نداشته باشد و هر جا که باید گذشت کند، بتواند از آن راحت بگذرد.

امیرالمؤمنین علیه اسلام به ابن عباس فرمودند: «برای آدم زاهد، پست و مقام و پول مهم نیست، بلکه کار مهم است که بتواند قدمی بردارد.»

روزی امیرالمؤمنین علیه السلام در حال وصله کردن کفش خود بودند و ابن عباس هم آنجا نشسته بود. حضرت فرمودند: « این کفش من چند می ارزد؟»

البته اگر از نظر معنوی بخواهیم قیمت بگذاریم که یک بند کفش امیرالمؤمنین هم به دنیا و مافیها عوض نمی کنیم ولی حضرت از نظر مادی پرسیدند.

ابن عباس گفت: « ببخشید چون کفش را چندین بار وصله کردید حتی اگر آن جفتش هم بود، ارزش زیادی نداشت، حالا که لِنگ کفشی است و هیچ نمی ارزد.»

حضرت هم منتظر چنین پاسخی بودند، فرمودند:« این حکومت من بر شما و اینکه من مسئول حکومت شما هستم، باندازه همین لنگه کفش برای من ارزشی ندارد، مگر اینکه بتوانم حقّ مظلومی را از ظالمی بگیرم.»

یعنی آن کار و نیز نحوه استفاده کردن از آن کار، مهم است. انسانی که بدین شکل زاهد باشد، همیشه بدنبال کارهای ماندنی است؛ دست افتاده ای را می گیرد، دل غم دیده ای را شاد

می کند، اختلاف دو نفر را حل نموده، مجلس اهل بیت تشکیل می دهد، به عزادارهای امام حسین علیه السلام خدمت می نمایدو چون یقین دارد این ها برایش خواهد ماند.

جوانی، زور و بازو و ثروت روزی تمام می شوند. پس شخص زاهد، بسیار ثروتمند است چون امور فانی، برایش مهم نیست بلکه امور باقی برایش مهم است.

در نوبت آینده به مراتب زهد می پردازیم…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *